مجله هوایی

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هرچه بیشتراوج بگیری کوچکتر دیده می شوید

مجله هوایی

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هرچه بیشتراوج بگیری کوچکتر دیده می شوید

هواپیمای پراولر-اولین هواپیمای جنگ الکترونیک

در تمام جهان تنها دو هواپیما منحصراً برای جنگ های الکترونیکی ساخته شده اند که پراولر یکی از است .
در فاصله سالهای 1980 تا 1990 تکنولوژی هوانوردی در کاربردهای نظامی گسترش بی سابقه ای یافت . از میان دهها نوع هواپیماهایی که طراحی و سپس وارد عمل شدند پاره ای از آنها اگرچه از لحاظ ظاهری شبیه شکاری یا ضربتی بودند اما در واقع هیچکدام از این دو ماموریت را انجام نمی دادند .
یکی از این نوع هواپیماها ، هواپیماهای ویژه جنگ الکترونیک بود . هواپیماهایی که خدمه آن علاوه بر خلبان بودن متخصصین متبحری نیز در رشته الکترونیک و ارتباطات به شمار می رفتند و تنها سلاحی که به همراه داشتند دستگاه های گوناگون ایجاد اختلال الکترونیکی و پارازیت در سیستم های راداری دشمن بود .

این عکس کوچک شده است برای مشاهده ی سایز اصلی کلیک کنید


ویژگی جالب این هواپیماها در این بود که آنها غالباً پیشاپیش شکاریها و هواپیماهای ضربتی به قلمرو هوایی دشمن نفوذ می کردند و پس از پایان ماموریت نیز آخرین هواپیماهایی بودند که منطقه نبرد را ترک می نمودند .
هواپیماهای جنگ الکترونیک به این ترتیب نه تنها باید سیستم های راداری دشمن را مخدوش می کردند بلکه باید با ایجاد چتر حفاظت الکترونیکی در دور خویشتن خود را نیز محافظت می نمودند .
البته ناگفته نماند نبردهای هوایی در آن زمان به گونه ای صورت می گرفت که استفاده از مقرهای حاوی سیستم های جنگ الکترونیک که به زیر بال اکثر هواپیماهای شکاری یا ضربتی نصب می شدند اجتناب ناپذیر بود با این حال از آنجا که ظرفیت این مقرها محدود و شعاع عمل آنها نیز نسبتا ناچیز بود هرگز نمی توانستند از همان قدرتی برخوردار باشند که هواپیماهای منحصر به جنگ الکترونیک از آن برخوردارند .
ذکر این نکته نیز ضروری است که اصولا آموزش جنگ الکترونیک در رده های رزمی هر سه نیروی هوایی زمینی و دریایی کلیه کشورهای جهان جزء لاینفک دروس آکادمیک نظامی به شمار می رود و هر کشور کوچک و بزرگی فراخور توانایی ها و نیازمندیهایش همواره سعی می کند به تازه ترین اطلاعات در این رشته ها دست پیدا کند . این موضوع منحصر به سالهای اخیر نمی باشد بلکه از 30 سال قبل تا به اکنون به طور مداوم و مستمر در حال پیشرفت و پویایی است .
شاید ذکر این مساله نیز بی مورد نباشد که منحصراً اشاره کنیم در تاریخ معاصر در خلال جنگ ویتنام تا حدی و بعدها در جنگ اعراب و اسرائیل و سرانجام در گسترده ترین مورد خود طی آخرین برخورد های هوایی اسرائیل و سوریه تکنیک های جنگ الکترونیک به کار گرفته شد . گرچه همانگونه که اشاره رفت کم و بیش همه کشورهای جهان به شیوه جنگ های الکترونیکی آشنایی دارند با این حال هواپیماهای خاصی که صرفا برای شرکت در این نبردها طراحی شده باشند تا سال 1980 فقط در اختیار نیروی دریایی و هوایی آمریکا بود .
این کشور به این منظور دونوع هواپیما یعنی (EA-6B ) موسوم به prowler (پراولر و ( EF111 ) را در خدمت داشت .

این عکس کوچک شده است برای مشاهده ی سایز اصلی کلیک کنید


کلیات :
هواپیمای EA-6B موسوم به پراولر جدیدترین و پیشرفته ترین هواپیمای جنگ الکترونیک متعلق به نیروی دریایی آمریکا در فاصله سالهای 19990 به بعد به شمار می رفت این هواپیما که ره اوری از مجتمع فضایی Grumman به شمار می رفت محل استقرارش در عرشه ناوهای هواپیمابری بود که در گوشه و کنار دنیا پراکنده اند .
بجای هر نوع بمب یا موشکی هواپیمای پراولر با خود لوازم و تجهیزات پیچیده الکترونیکی حمل می کرد و به عبارتی صحیح تر کلیه تسلیحات تهاجمی و تدافعی آن را همین تجهیزات الکترونیکی تشکیل می دادند .

در این میان تنها چیزی که این هواپیما فرو می ریخت صفحات باریکی به نام پوشال یا chaff است که موجب گمراهی رادارهای طرف مقابل می شد .
" پوشال یا چف شامل باریکه هایی از موادهایی بودند که وقتی در آتمسفر معلق می شدند به عنوان انتن کوچک دو قطبی عمل کرده و آثاری همانند هواپیما یا کشتی را در صفحه رادار به وجود می آورند و برای داشتن بهترین کارایی ابعاد آنها باید ضریبی از نصف طول موج راغدار حریف باشد . این اجسام بایستی بسیار سبک باشند تا به آرامی سقوط نموده و مدت زیادی در رادار باقی بمانند برای ساختن چف در ابتدا از آلمینیوم استفاده می شد اما در سالهای بعد برای این منظور رشته هایی از فایبر گلاس که بوسیله غشای بسیار نازکی فلز احاطه شده است مورد استفاده قرار گرفت . "
وزن تجهیزات الکترونیکی درونی هواپیمای پراولر به 8000 پوند می رسد و علاوه بر این می تواند پنج مقر خارجی به وزن کل 920 پوند نیز سیستمهای گوناگون پارازیت انداز یا مخلوط پارازیت انداز و مخزن سوخت خارجی با خود حمل کند .

سلاح اصلی :
عمده ترین سلاحهای هواپیمای پراولر را سیستم جنگ الکترونیکی آن به نام AN/ALQ99E تشکیل می داد و قلب این هواپیما در این نقطه بود که می طپید .
این سیستم که کمپانی Raytheon پیمانکار اصلی آن بود توسط سه اپراتور به کار گرفته می شد . در حقیقت خدمه هواپیما از چهار نفر تشکیل می شدند که دو به دو در کنار یکدیگر و در دو کابین پشت سر همدیگر هریک بر روی یک صندلی پرتاب شونده قرار گرفته اند . از این چهارنفر یک نفر خلبان . یک نفر فرمانده سیستم جنگ الکترونیک که در کنار خلبان می نشیند . و دو نفر ماموران جنگ الکترونیک هستند که البته هر کدام از این سه نفر وظیفه خاص داشته و با دستگاه های معینی کار می کنند .

دستگاه های ضد – ضد عمل الکترونیکی
جالب است بدانیم در هر هواپیمای پراولر 30آنتن مختلف نصب شده بود که برای جستجو تعیین و شناسایی هدف و همچنین اختلال در هر نوع فعالیت الکترومغناطیسی طرف مقابل به کار می رفت . پاره ای از این آنت ها به دستگاه های ضد – ضد عمل الکترونیکی مربوط می شدند که وظیفه شان خنثی نمودن هر گونه فعالیت دشمن در زمینه ایجاد پارازیت بر روی هواپیماهای پراولر بود .

مقرهای خارجی :
پیش از این اشاره نمودیم که هر هواپیمای پراولر علاوه بر سیستم های پارازیت انداز درون هواپیما تا پنج سیستم پارازیت انداز نیز در مقرهای خارجی خود حمل می کرد . هریک از این مقرها حاوی دو سیستم و یا به عبارتی دو فرستنده صوتی پارازیت انداز پرقدرت و یک گیرنده ردگیر و نیز مقداری آنتن بود و هر مقر یکی از هفت باند فرکانس را می پوشاند .

نحوه کار:
پس از آنکه آنتن های تجسسی حساس که در برآمدگی بالای دم هواپیما عمودی نصب شده اند علائم راداری حریف را در فاصله طولانی دریافت کردند . داده های خود را به کامپیوتر مرکزی هواپیما می دادند این کامپیوتر بلافاصله شروع به تجزیه و تحلیل آنها می نمود و نتایج بررسی خود را به صورت ارقام و آمار بر روی صفحه نشاندهنده به نمایش می گذاشت در ضمن تمامی این اطلاعات ضبط نیز می شد .

در این هنگام در حالیکه هواپیما در ارتفاع 34000 پایی در پرواز بود و فاصله اش از هدف به 2520 مایل می رسید وظیفه اش شروع می شد در این لحظه پرسنل جنگ الکترونیک باارزیابی یافته های حاصل به کمک کامپیوتر تصمیم مقتضی را در مورد نحوه مقابله با سیستم های الکترونیکی حریف اتخاذ می نمودند و فرمانده با فشار دکمه ای پارازیت اندازهای درونی یا بیرونی هواپیما را به کار می انداخت .
کامپیوتر اصلی هواپیماهای پراولر به نحوی بود که می توانست پیش از هر ماموریت و نیز در حین ماموریت بر حسب مورد برنامه ریزی شود .

جاسوسی الکترونیکی
در کاربرد هواپیماهای پراولر ذکر این نکته بسیار ضروری بود که بیش از هر چیز برای آن گردآوری اطلاعات جاسوسی از نحوه عمل دستگاه های الکترونیکی مورد استفاده دشمن اهمیت داشت .
به عبارتی جاسوسی الکترونیکی یا Electronic Intelligence به نوان عامل تعیین کننده در جنگ های الکترونیکی مطرح می شد زیرا اگر مثلا اطلاعاتی از فرکانس دستگاه های الکترونیکی حریف در دست نبود هرگز نمی توان بر روی آن پارازیت انداخت .

نظر به اهمیت جاسوسی الکترونیکی این بود که غالبا چنانچه موردی برای استفاده از هواپیماهای جنگ الکترونیک پیش می آمد هرگز آنها به تنهایی عمل نمی کردند بلکه سازماندهی آنها بنحوی بود که مثلا در هر ماموریت تعدادی هواپیمای پراولر با اتفاق تعدادی از هواپیماهای هشدار دهنده E-2C موسوم به ( هاوک آی – Hawkeye ) و شکاریهای برتر هوایی اف 14 و نیز شکاری – ضربتی اف 18 یا اف 4 به همراه تعدادی هواپیماهای سوخت رسان KA-6 و هواپیماهای ضربتی A6 در ماموریت ها به طور دسته جمعی شرکت می نمودند .

این عکس کوچک شده است برای مشاهده ی سایز اصلی کلیک کنید


مشخصات :

طول : 11/18 متر
ارتفاع 98/7 متر
فاصله دو نوک بال در حالت باز : 15/16 متر
نیروی محرکه : دوموتور توربوجت ساخت Pratt & Whitney هر یک به کشش 5080 کیلوگرم استاتیک .
وزن ناخالص هنگام برخاستن : 27493 کیلوگرم
حداکثر وزن هنگام برخاستن : 29483 کیلوگرم
حداکثر سرعت گشتزنی : 972 کیلومتر در ساعت
حداکثر سرعت : 1002 کیلومتر در ساعت
سقف پرواز خدمتی : 11582 متر .
منبع:http://www.daneshju.ir/forum/f807/t119381.html#post540593

H-6K اولین بمب افکن مدرن استراتژیک چین


چین به طوررسمی اعلام کرد که ورود به خدمت بمب افکن H-6K در خلال برگزاری  جشنهای شصتمین سالگرد تاسیس جمهوری خلق چین انجام پذیرفته اما این بمب افکن  در اواخر 2006 و اوایل 2007 به همراه عکس در وب سایتهای چینی و برخی منابع open source  قابل رویت بود.  H-6K به شدت تحت تاثیر خبری دیگر جنگنده های خبرساز چینی مانند  FC-1، J-10  و J-11  قرارداشته و یکی از عللی که اطلاعات در باره  این بمب افکن کم میباشد همین مورد است. برای یگان بمب افکن استراتژیک نیروی هوائی چین H-6K به همان اندازه مهم میباشد که برای یگان تاکتیکی چین J-10، J-11  و Su-27.

در حقیقت H-6K  اولین بمب افکن استراتژیک به معنای واقعی چین با مشخصات هواپیماهای جدید و امروزی بوده و دارای بدنه تغییر یافته، موتور جدید،‌ آویونیک بهتر و برد افزایش یافته میباشد. H-6K همچنین اولین بمب افکن چینی است که قادر به حمل موشک های کروز چینی برد بلند مدرن که قادر به شلیک خارج از برد دفاع هوائی دشمن می باشد است.  H-6K  برگرفته از مدل H-6  که خود نمونه چینی Tu-16 Badger میباشد مشتق شده است. چین از دهه 70 تا اوایل دهه90 تغییرات زیادی در مدل قدیمی H-6   از جمله بر روی ناوبری و سیستمهای مخابراتی و هدفگیری اعمال کرده بود. چین همچنین مدل دریائی به نام H-6D که قادر به حمل موشکهای ضد کشتی بود را ساخت اما تلاش برای ساخت مدل H-6I با موتورهای جدید ناکام ماند.


در دهه 90 نیروی هوائی چین آشکارا با بحران مواجه بود. H-6 فقط در صورت حمل موشکهای ضد کشتی بمب افکن معقولی به نظر میرسید ، در حالیکه مدل مورد استفاده نیروی هوائی چین فقط قادر به پرتاب بمبهای سقوط آزاد بوده و در این صورت احتمال نفوذ به شبکه پدافند هوائی دشمن به حداقل میرسید. تمام مدلهای H-6 از فقدان برد مناسب در رنج بودند . برخی از تحلیلگران نظامی چینی در دهه 90 بر این باور بودند که پس از دریافت جنگنده های Su-30 با قابلیت سوختگیری هوائی دیگر هیچ نیازی به نگهداری بمب افکنهای H-6  نمیباشد. مدل H-6H که در اواخر دهه 90 آشکار شد اولین تلاش چین برای رفع  این مشکلات بود.  این مدل قادر به حمل فقط 2 موشک کروز KD-63 که نمونه تغییر یافته C-601 برای حمله به اهداف زمینی بود.
موشک های کروز KD-63  مدلی منسوخ شده و قدیمی  با بردی فقط معادل 200 کیلومتر بودند که خلبان را در مواجهه با یک سیستم پدافند هوائی مدرن دچار مشکل می نمود. ضمن اینکه برد ناکافی  H-6 همچنان به عنوان یک معضل باقی مانده بود.  از این روی تصمیم گرفته شد تا کار بر روی H-6  این بار به صورت اساسی و ریشه ای انجام  پذیرد.  کار بر روی H-6K از سال 2000 آغاز و اولین پرواز آزمایشی در ژانویه 2007 صورت پذیرفت.  تفاوت اصلی H-6K در موتورهای آن است. موتورهای توربوفن روسی D-30KP-2 جانشین موتورهای توربوجت  WP-8 که خود کپی چینی از نمونه اوریجینال روسی AM-3M, برای بمب افکنهای Tu-16 میباشد شده اند. موتورهای جدید ساخت NPO Saturn  بسیار قدرتمندتر و در عین حال مصرف سوخ کمتری را نیز دارند.
چین این موتورهای جدید را قبلا برای یگان Il-76 خود خریداری کرده بود. چین قراردادی برای خرید 55 دستگاه از موتورهای D-30KP-2 با امکان افزایش 33 دستگاه بیشتر  را قبلا به امضاء رسانه بود اما نیروی هوائی چین فقط دارای 14 فروند Il-76 و 5 فروند KJ-2000 میباشد. برنامه خرید 38 فروند Il-76  و تانکرهای Il-78  تحت قرارداد سال 2006 در میاه راه ناکام ماند. کاملا اشکار بود که چین  این قرارداد بزرگ را فقط  برای یگان IL-76  خود که ناگهان موتورهای آنها دچار مشکل شده بودند نمیخواست، چین موتورها را برای اسکادران H-6K در نظر داشت.


برای تطبیق نیروی محرکه جدید، ورودی های موتور دارای ابعادی بزرگتر و شکل متفاوت تری نسبت به H-6 و Tu-16 میباشند. این یکی از مهمترین راه های تشخیص بمب افکن جدید با نمونه های قبلی میباشد. یکی از مهمترین دلایل تغییر موتور، رسیدن به برد بیشتر بوده است. رسانه های چین برای این بمب افکن جدید بردی معادل 3000 تا 3500 کیلومتر متذکر شده اند. امری که تاکنون به صورت رسمی تائید نشده است.  چین سعی بسیار دارد تا وابستگی خود را به موتورهای روسی قطع نماید. برای این منظور، تولید بدون لیسانس موتورهای WS-18 که کپی (بدون مجوز) موتورهای روسی D-30KP-2, میباشد در دستور کار چین قرار گرفته. این موتورها قرار است تا در هواپیماهای ترابری سنگین آینده چین نیز به کار روند. تست موتور WS-18 در سال 2007 و در یکی از کارخانجات Chengfa Group آغاز شد. هنوز مشخض نیست که چه زمانی این موتور برای تولید انبوه آماده خواهد گشت. برنامه توسعه موتورهای چینی در مورد زمان بندی بسیار بدنام بوده و زمان مشخصی را برای  deadline آنها نمیتوان در نظر داشت.

دماغه H-6K به طور کامل مورد بازنگری قرار گرفته  و ضمن کوتاه تر شدن پانل شیشه ای ناوبر حذف شده است. به جای کاکپیت ناوبر، H-6K از رادوم که پوشش دهنده یک  رادار قدرتمند است بهره میبرد. همچنین رادوم زیر کاکپیت ناوبر که در نمونه H-6H  و کلیه نمونه های دریائی قابل مشاهده بود نیز حذف شده است. اگرچه اطلاعات زیادی از سیستمهای آویونیک، رادیو الکتریک و جنگ الکترونیک  H-6K موجود نیست اما تصاویر منتشر شده نشان دهنده ان است که  H-6K  مجهز به کاکپیت با نمایشگرهای  MFD است. H-6K مجهز به 6 مقر پرتاب موشکهای کروز CJ-10A با برد 2000 کیلومتر در زیر بال میباشد.  برخی منابع از حمل موشک هفتم در مقر میانی بدنه نیز سخن گفته اند. به نظر نمیرسد که H-6K مجهز به مقر داخلی پرتاب بمب باشد و این فضا مورد استفاده مخزن سوخت اضافه و تجهیزات رادیو الکترونیک قرار گرفته است. برخی کارشناسان نظامی  بر این باورند که در آینده بمب افکن جدید قادر به حمل موشک ضد کشتی YJ-62 با برد 300 کیلومتر بر پایه موشک CJ-10 خواهد بود. این احتمال در صورت تولید نمونه دریائی  H-6K بیشتر خواهد شد.


خانواده  موشکهای YJ-62/CJ-10 بر پایه توسعه موشک های کروز Red Bird/ Honhniao  بنا نهاده شده که در طراحی  آن شباهتهائی با موشک Kh-55/AS-15  به چشم میخورد.  چین تعداد زیادی از موشک های کروز Kh-55/AS-15 را طی سالهای 1999 تا 2000 از اوکرائین خریداری نمود. احتمال آن میرود که اوکرائین در پروژه CJ-10 در حوزه سیستمهای ناوبری و ساخت موتور به چین کمک کرده باشد. همچنین پس از ناکامی موشکهای کروز Tomahawk آمریکا در حمله به اهداف طالبان در سال 1999، چین تعداد زیادی از این موشکها را در پاکستان و افغانستان بدست آورد. اطلاعات بدست آمده از Tomahawk ناکام در افغانستان و پاکستان در پروژه CJ-10/YJ-62 بکار گرفته شد. گزارشهای رسیده تاکنون حاکیست که این موشکها فاقد کلاهکهای اتمی میباشند.
با فرض تجهیز H-6K  به موشکهای جدید، این بمب افکن قادر است تا به اهداف زمینی در برد 5000 کیلومتری حمله نماید.با  این برد ، H-6K یک تهدید جدی برای پایگاه های آمریکا در اقیانوس آرام میباشد و در صورت تجهیز به موشکهای YJ-62 نیز همین تهدید برای ناوگان آمریکا و متحدانش در منطقه محسوب خواهد شد. همچنین ، مراکز حساس و اتمی هند نیز مورد تهدید جدی واقع خواهند شد و باعث خواهد شد تا هند به فکر ترمیم نقاط پدافندی  از مراکز حساس اتمی خود باشد. چین بر این  باور است که مشخصات بمب افکن  H-6K نزدیک به بمب افکن Tu-22M3 بکفایر میباشد. H-6K  قرار است تا در آینده هسته مرکزی اسکادران بمب افکن نیروی هوائی چین را تشکیل بدهد.

منبع:
29 ژانویه 2009
Moscow Defense Brief 
 http://www.centralclubs.com

سوخو 35؛ جنگنده بیرحم

در اواسط دهه 70 میلادی با ارائه جنگنده های F-15 و F-16 توسط ایالات متحده درست در اوج جنگ سرد خلبانان بلوک شرق عملا برتری هوایی خود را نسبت به غرب از دست دادند تا اینکه در دهه 80 میلادی با معرفی دو جنگنده جدید و بسیار توانای شوروی یعنی Su-27 و Mig-29 دوباره موازنه قدرت در آسمان ها ایجاد شد. جنگنده های Su-27 و Mig-29 حتی در مواردی توانستند بسیار بهتر از رقبای غربی خود عمل کنند.


با طراحی و ساخت این دو جنگنده و مهمات و تسلیحات آنها یک جهش تکنولوژی بسیار بزرگ در صنعت هوانوردی اتحاد جماهیر شوروی رخ داد و فصل جدیدی در ساخت جنگنده های کارا و مدرن در این کشور آغاز شد.

تا قبل از ساخت Su-27 و Mig-29 واقعا روس ها حرف جدی برای گفتن در ساخت جنگنده ها و بخصوص تسلیحات آن ها نداشتند. برای نشان دادن این ضعف می توان به تجهیز جنگنده های روسی کشور عراق به موشک های فرانسوی برای افزایش کارایی در جنگ با ایران اشاره کرد.
Su-27 که در غرب با نام Flanker از آن یاد می شود توانست در میان رقبای خود چه روسی و چه آمریکایی حرف اول را بزند و برای مدت ها با ابهت در آسمان ها فرمانروایی کند.
Su-27 از آیرودینامیک و طراحی بدنه ی فوق العاده ای بهره می برد. این آیرودینامیک و طراحی خاص توانایی فوق مانورپذیری را به Su-27 می دهد در واقع Flanker در زمان خود و در حال حاضر یکی از مانورپذیرترین جنگنده هاست.
دفتر طراحی سوخوی با توجه به طراحی فوق العاده Flanker سعی کرده است در مدل های بعدی جنگنده های خود از این طراحی حتی الامکان استفاده کند. به این ترتیب جنگنده هایی مانند Su-30 ، Su-33 ، Su-35 و ... که از طراحی بدنه Su-27 به میزان بسیار زیاد در طراحی آنها استفاده شده به اعضای خانواده Flanker معروف شده اند.
Su-35BM آخرین مدل ارائه شده از خانواده Flanker است که به تولید انبوه رسیده و در حال واگذاری به نیروی هوایی فدراسیون روسیه برای مقابله با توان هوایی ناتو و آمریکاست.
Flanker به معنی حمله کننده از جناحین است یعنی چیزی که به طور ناگهانی و از طرفین حمله ور می شود و اساس کار آن بر شکار و حمله است این نام (Flanker) با توجه به مشخصات و ویژگی ها Su-27 از سوی ناتو بر روی آن گذاشته شده است.
هواپیمای Su-35BM یک شکارچی به تمام معناست و به صورت فوق العاده ای توان تهاجم ، حمله و غافلگیری را دارد با توجه با مشخصات این جنگنده شکارچی ، ناتو به آن لقب Super Flanker را داده است.



قابلیتها


Su-35BM یک جنگنده نسل چهارم و بسیار پیشرفته روسی است که برای اهداف زیر طراحی و ساخته شده است :


- کسب برتری هوایی
- شکار انواع هواپیماهای بدون سرنشین و سرنشین دار همچون جنگنده های پنهانکار F-22 و F-35
- حمله به اهداف زمینی و از بین بردن زیر ساخت های دشمن به کمک سیستم AAD
- حمله به انواع شناور 
از ویژگی های بارز Su-35BM می توان به موارد زیر اشاره کرد :
- استفاده از بدنه Su-27
استفاده از این بدنه و آیرودینامیک به همراه سیستم تغییر راستای رانش به این شکارچی توانایی مانورپذیری خارق العاده می دهد و در نبرد های هوایی و همچنین فرار از پدافند دشمن کار آنرا بسیار آسان می کند.
- سطح مقطع راداری کم
- سیستم اطلاع دهنده برای هدف گیری بسیار دوربرد
- کاکپیت تمام دیجیتال مجهز به نمایشگرهای LCD بزرگ و چند کاره
- میله کاوشگر برای سوخت گیری هوایی
- سیستم ارسال اطلاعات به صورت کد و رمز برای واحدهای هوایی ، زمینی و دریایی
- 14 محل برای حمل بار خارجی مانند تسلیحات
- استفاده از طیف گسترده ی بمب ها و موشک های هوایی ، زمینی و دریایی
- استفاده از سنسورها و پردازندهای الکترونیکی بسیار قدرتمند با توان محاسبه ی بسیار بالا
- استفاده هم زمان از سیستم موقعیت یاب آمریکایی (GPS) و سیستم موقعیت یاب روسی (GLONAS)
- وابستگی کم به پایگاه زمینی
- رادار بسیار قدرتمند
- توانایی درگیری همزمان با اهداف زمینی ، هوایی و دریایی
- برد عملیاتی بسیار بالا (چیزی بیش 4000 کیلومتر)


(این جنگنده به دلیل استفاده گسترده از تجهیزات الکترونیکی و هوشمند مانند یک ابر رایانه ی پرنده به نظر می آید.)


با در نظر گرفتن فاکتورهای مختلف از قبیل قیمت ، کارایی و ... می توان گفت SU-35BM کارآمدترین جنگنده حال حاضر جهان است.


در طی یک تحقیق و مقایسه انجام شده توسط یکی از مراکز هوانوردی بزرگ اروپا بین Su-35BM وF-22 که امید آمریکا در نبردهای هوایی به شمار می آید مشخص شد که SuperFlanker نسبت به Raptor از حق شلیک اول برخوردار است و در نبرد هوایی توان شکست دادن رپتور را دارد.


Su-35BM محبوب ترین عضو خانواده فلانکر در روسیه است. محبوبیت Su-35BM به دلیل 100 درصد بومی بودن آن است. برخلاف بیشتر جنگنده های ساخت کمپانی سوخوی که از رادار و نمایشگرهای ساخت غرب و بیشتر فرانسه استفاده می کنند ، رادار و نمایشگرهای Su-35BM همگی ساخت کشور روسیه هستند.


مشخصات


  • طول : 21.9 متر
  • ارتفاع : 5.9 متر
  • طول بالها : 15.3 متر
  • موتورها : دو دستگاه Saturn AL-41F1A با سیستم تغییر راستای رانش
  • بیشینه وزن در هنگام Take-off با حداکثر ظرفیت بارگذاری : 34.5 تن
  • بیشترین سوخت قابل ذخیره و حمل : 29 تن
  • بیشترین وزن تسلیحات قابل حمل : 8 تن
  • سقف ارتفاع پروازی جنگنده : 18 کیلومتر
  • حداکثر برد بدون استفاده از مخازن سوخت خارجی : 3600 کیلومتر
  • حداکثر برد با مخازن سوخت خارجی : 5000 کیلومتر
  • ماکزیمم سرعت : 2.5 ماخ
  • حداکثر نیروی گرانشی قابل تحمل برای جنگنده : ٩g
  • حداکثر زاویه انحراف قابل تحمل : 180 درجه ( در منابعی از 360 درجه هم یاد شده !)
  • میزان مسافت طی شونده برای برخاستن جنگنده از سطح زمین در شرایط نرمال : 400 متر


برخی دیگر از ویژگیها


جنگنده Su-35BM از سیستم راداری( Tikhomirov NIIP Irbis-E (N035E با قابلیت هدایت پرتوهای الکترونیکی کنش پذیر به عنوان رادار اصلی استفاده می کند علاوه بر این رادار ، این جنگنده توانایی استفاده از رادار Phazotron NIIR radar و یا (Sokol III (N031 Zhuk-MSFEرا نیز به عنوان رادار اصلی دارد.


Tikhomirov NIIP Irbis-E از یک آنتن اسکن الکترونیکی فعال(ESA) ، جلونگر فروسرخ و یک سیستم کامپیوتریEKVS-E BTsVM Solo35 استفاده می کند. این رادار توانایی تشخیص یک هدف با سطح مقطع راداری 3 متر مربع را از 400 کیلومتری داراست و می تواند 30 هدف را بطور همزمان تشخیص دهد همینطور با تشخیص 30 هدف همچنان می تواند به جستجوی خود ادامه دهد.


رادار Irbis-E می تواند به راحتی برای هدف قرار دادن مواضع دشمن در هوا ، زمین و یا دریا مورد استفاده قرار گیرد.جنگنده Su-35BM با رادارIrbis-E می تواند همزمان 4 هدف زمینی برای حمله در نظر بگیرد و به 2 هدف به طور همزمان حمله ور شود.


یکی دیگر از ویژگی های بارز و منحصر به فرد این جنگنده و رادار آن توانایی درگیری با چند نوع هدف با ماهیت های متفاوت است. مثلا این جنگنده همزمان می تواند با اهداف زمینی و هوایی درگیر شود و به آنها حمله کند.


سوخوی-35 بی ام همچنین از یک رادار برای کنترل وضعیت عقب جنگنده استفاده می کند. این رادار در بین دو موتور جنگنده قرار گرفته است. این رادار نیزTikhomirov NIIP است. رادارTikhomirov NIIP مجهز به سیستم پشت نگر فروسرخ است. این جنگنده از سیستم مسافت یاب و نشانه گیری لیزری نیز استفاده می کند.


این جنگنده مجهز به یک سیستم فوق العاده پیشرفته KNIRTI L175M Khibiny-M برای انجام جنگ های الکترونیک می باشد. اختلال و ایجاد پارازیت در امواج مورد استفاده دشمن ، ایجاد اختلال و مشکل در هدف گیری Su-35BM توسط دشمن ، اختلال در سیستم های هشدار دهنده دشمن زمانی که Su-35BM آنها را هدف گرفته است و ... بخشی از و ظایف سیستم Khibiny-M است.


کامپیوتر قدرتمند این جنگنده تمام قسمت ها و همچنین وضعیت جلو و عقب جنگنده را تحت نظر دارد و این اطلاعات را از طریق دو صفحه نمایش LCD بزرگ و همچنین نمایشگرهای پلاسمای موجود در کلاه خلبان در اختیار او (خلبان) قرار می دهد تا خلبان بتواند تصمیمات مناسب را اتخاذ کند. در واقع این سیستم کامپیوتری به عنوان یک کمک خلبان عمل می کند و بار کاری خلبان را بسیار کاهش می دهد.


برای ناوبری و تعیین مسیر این جنگنده از دو سیستم ناوبری ماهوارهای(GPS و GLONAS) ، یک سیستم ناوبری رادیویی ، نقشه های دیجیتالی و ... استفاده می کند. 
منبع:military.ir

یاک-52 (Yak-52)


یاک-52 (Yak-52) یک هواپیمای آموزشی دوسرنشینه ی شوروی است که در شرکت یاکولوف توسعه یافت و در سال 1976 برای نخستین بار پرواز کرد. یاک-52 در اصل یک هواپیمای آموزشی آکروباتیک است که برای آموزش دانشجویان نیروهای نظامی شوروی طراحی شد، به طوری که هم خلبانان نظامی و هم خلبانان غیرنظامی ورزشی با این هواپیما آموزش دیده اند. هواپیمای یاک-52 اکنون به وسیله ی شرکت ائروستار (Aerostar) در کشور رومانی تولید می شود. این شرکت رومانیایی حق تولید این هواپیما را با توافقی در چارچوب سازمان بازرگانی سوسیالیستی (گروه بازرگانی بلوک شرق / کومکون/ COMECON) به دست آورد. این سازمان سوسیالیستی اکنون وجود ندارد.



از اوایل دهه ی 1990 ، با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بسیاری از یاک-52 ها به غرب صادر شده اند. تا امروز تقریباً 1800 فروند یاک-52 تولید شده است، که بیش تر آنها اکنون در آمریکا، انگلستان، نیوزیلند، استرالیا و دیگر کشورهای غربی پرواز می کنند.

یاک-52 (Yak-52) فرزند تمام فلزی یاک-50 (Yak-50) است و از یک پیشران پیستونی رادیال 9 سیلندر ساخت شرکت ودِنِیوف (Vedeneyev M14P) استفاده می کند. این پیشران از مدل M14P با 360 اسب قدرت است و ملخ دو پره ی Yak-52 را در سوی پادساعتگرد می گرداند. این ملخ دارای گام متغیر است و به صورت لایه لایه از چوب و فایبرگلاس ساخته شده است. یاک-52 دارای سامانه ی سوخت و روغن وارونه است که به این هواپیما امکان پرواز وارونه تا دو دقیقه را می دهد.



یاک-52 به عنوان یک هواپیمای آکروباتیک، پرنده ای واکنشی، توانا، و دارای خاست و فرود آسان است. یاک-52 در مسابقات آکروباتیک تا سطح پیشرفته به کار گرفته شده است. این هواپیما از فشار گرانشی -5 جی تا +7 جی را و نیز غلتشهای تا 180 درجه را تاب آورده است. یاک-52 توانایی انجام هر مانوری را که در کتابچهی فدراسیون بین المللی آکروباتیک آمده است دارد.




یاک-52 مانند بیش تر هواپیماهای ساخت شوروی سابق، برای عمل در محیط های خشن که دارای حداقل خدمات پشتیبانی هستند طراحی شده است. یکی از ویژگی های کلیدی یاک-52 که آن را از پرنده های غربی ممتاز می کند، استفاده ی این هواپیما از یک سامانه ی گسترده ی هوای فشرده (پنوماتیک) است، به طوری که راه انداز پیشران، عراده ی فرود، فلپ ها، ترمز و فرمان با هوای فشرده کار می کنند. مخازن هوای کروی شکل این هواپیما با یک کمپروسور دارای موتور مستقل بازپُر می شوند. این مخزن ها در پشت کابین عقب قرار دارند و محتوای آن ها به وسیله ی دستگاه کنترلی نمایش داده می شود. فشار هوای عملیاتی در این سامانه حدوداً از 3.6 تا 49.3 اتمسفر می باشد. یک جریان هوای ذخیره نیز برای باز کردن ارابه ی فرود وجود دارد که در صورت بروز اشکال در جریان اصلی هوا یا نقص در کمپروسور مورد استفاده قرار می گیرد. علاوه بر این، هم مخزن های هوای اصلی و هم مخزن های ذخیره، می توانند بر روی زمین از طریق یک جریان جداگانه پر شوند، که معمولاً این کار به وسیله ی مخزن های شبیه به کپسول غواصی انجام می شود. برای خلبانانی که به سامانه ی هیدرولیک عادت دارند، تنظیمات ترمز/فرمان قابل تغییر است، چرا که یاک-52 از ترمز "کم و بیش" (differential braking) استفاده می کند. این ترمز با پدال های سکان و یک اهرم دستی متصل به دسته ی کنترل (Stick) به کار گرفته می شود. ترمز "کم و بیش" (تفاضلی) یا differential braking عبارت است از استفاده ی نامتقارن از ترمز چرخ های اصلی هواپیما برای دور زدن بر روی زمین. در این سامانه ها، چرخ های سمت راست و چپ دارای ترمز جداگانه هستند که معمولاً با پدال های سکان کنترل می شوند. چرخ های جلو و عقب فاقد ترمز می باشند. این نوع ترمز مستلزم مهارت قابل توجهی در نزد خلبان است.



ارابه ی فرود سه چرخه ی یاک-52 جمع شدنی است اما چرخ ها هیچ گاه به طور کامل بسته نمی شوند، بلکه حالت نیمه باز به خود می گیرند. این حالت نیمه باز چرخ ها باعث تولید نیروی "پسا"یی می شود که در مانور های سر پایین مفید است. نیمه باز بودن چرخ ها همچنین در زمانی که هواپیما مجبور به فرود با چرخ های بسته باشد به کار می آید.



اکنون تعدادی از گونه های غربی شده ی یاک-52 در حال تولید است. برای مثال Yak-52W یک گونه ی غربی شده ی این هواپیما است که در آن از ایویانیکس غربی و ملخ سه پره استفاده شده است.

دو تصویر از Yak-52W


گونه ی غربی دیگری به نام Yak-52TD وجود دارد که علاوه بر ایویانیکس غربی و ملخ سه پره، از ارابه ی فرود سنتی استفاده می کند. در واقع TD مخفف Tail-dragger است. Tail-dragger یک لفظ خاص هوانوردی است که به هواپیماهای دارای ارابه ی فرود سنتی اطلاق می شود. ارابه ی فرود سنتی یا Conventional Landing gear عبارت است از دو چرخ اصلی جلو که در مرکز ثقل هواپیما قرار دارند و یک چرخ کوچک که زیر دم جای دارد.

دو تصویر از Yak-52TD



گونه ی غربی دیگری نیز به نام Yak-52TW وجود دارد که یک هواپیمای Tail-dragger (دارای ارابه ی فرود سنتی) است و مانند یک Yak-11 کوچک می باشد. این هواپیما می تواند 120 لیتر سوخت بیش تر را به وسیله ی دو مخزن در بال خود حمل کند. پیشران این هواپیما از نوع M-14PF و دارای راه انداز (استارت) الکتریکی است. Yak-52TW از آلات دقیق پیشرفته بهره می برد.

دو تصویر از Yak-52TW


اما در روسیه نیز یک گونه ی نوین شده از این هواپیما با نام Yak-52M به تاریخ 16 آپریل 2004 پرواز کرد. این هواپیما از پیشران های نوین شده ی M-15Kh و ملخ سه پره استفاده می کند. روس ها Yak-52M را به صندلی پران مجهز کرده اند. این هواپیما برخی بهبود های دیگر را نیز در خود جای داده است.

دو تصویر از Yak-52M


کاربران نظامی Yak-52 عبارتند از: نیروهای نظامی شوروی سابق، روسیه، نیوزیلند، گرجستان، مجارستان، لیتوانی، رومانی، ویتنام.

ویژگی ها:
خدمه: 2
درازا:7.745 متر.
فاصله ی میان نوک بال ها:9.3 متر.
بلندا:2.7 متر.
مساحت بال: 15متر مربع.
وزن تهی: 1015 کیلوگرم.
بیشینه ی وزن برخاست: 1305 کیلوگرم.
پیشرانش: پیشران 9 سیلندر رادیال M-14P ساخت شرکت ودنیوف با 360 اسب قدرت.
سرعت بیشینه: 285 کیلومتر بر ساعت در سطح دریا.
سرعت کروز: 190 کیلومتر بر ساعت.
سرعت واماندگی: 80- 90 کیلومتر بر ساعت.
برد: 550 کیلومتر.
سقف پرواز: 4 هزار متر (13125 پا).
نرخ بالاروی: 7 متر بر ثانیه.

منبع: www.en.wikipedia.org 

http://aerospacetalk.ir/vb/showthread.php?p=262988#post262988

 

میاسیچف!جاسوس شرقی ها

میاسیچف M-55 هواپیمای جاسوسی بلند پروازی است که در دوران شوروی سابق توسط دفتر طراحی میاسیچف طراحی و ساخته شد.در واقع این هواپیما مشابه هواپیمای جاسوسی رقیب خود U-2 بود.این هواپیما در مقایسه با طرح قبلی هواپیمای جاسوسی یعنی M-17 از دو موتور توربوفن نیرو گرفته و دارای وزن برخاست بیشتری بود.

توسعهاین هواپیما در ابتدا با نام M-17 شناخته میشد.شوروی دنبال راهی برای رهگیری بالون های بدون سرنشین جاسوسی آمریکایی بودند.اولین پرواز M-17 به 26 می 1982 بر میگردد.
خیلی زود آمریکایی ها از وجود این هواپیما مطلع شدند.با معرفی نوع دیگری از M-17 که در 28 مارس 1990 به خلبانی ولادیمیر آرخیپنکو به پرواز در آمد,M-17 Mystic-A متولد شد.
این هواپیما به ارتقاع 72621 پایی صعود کرد و این خود رکوردی برای هواپیماهای بین 16 تا 20 تن از لحاظ کسب این مهم بود.این هواپیما حدود 12 رکورد مختلف از خود بجای گذاشته بود که هنوز 5 تای آنها شکسته نشده است.
مدل رهگیر بالون این هواپیما در سال 1987 کنار گذاشته شد و M-17RN جای آنرا گرفت که به M-55 معروف شد و ناتو نام Mystic-B را روی آن گذاشت.اولین فروند به سال 1988 پرواز کرد اما بدلیل فروپاشی شوروی تقاضای ارتش برای این هواپیما متوقف شد و تنها 5 نمونه شناسایی ازین هواپیما ساخته شد.
اما هنوز چند فروند M-55 پرواز میکنند و در امور تحقیقاتی شرکت میکنند.در سالهای 1996 و 1997 یک فروند برای تحقیقات در مورد استراتوسفر شرکت کرد.

مشخصاتGeneral characteristics

Performance

تصاویر

 

Novi Avion (مینی رافال یوگوسلاوی)،هواپیمایی که هرگز نبود


در پی پایان جنگ جهانی دوم و تشکیل دولت های دست نشانده شوروی در اروپای شرقی ، این دولتها اقدام به توسعه صنعت هوانوردی خود به منظور ارائه نمایشی از پیشرفت و ترقی ، علیرغم کمبودها و نارسایی های فراوان اجتماعی و اقتصادی داخلی این کشورها نمودند. یوگوسلاوی نیز نه تنها از این قاعده مستثنی نبود، بلکه در طی این سالها ، موفق تر از سایر کشورهای اروپای شرقی اقدام به طراحی و ساخت چندین هواپیمای رزمی درجه دو نمود.
در نخستین سالهای دهه 80 میلادی (60 شمسی) و همزمان با آغاز مشکلات داخلی اجتماعی و سیاسی در این کشور،که در دهه بعد به فروپاشی و تجزیه آن انجامید ، دولت یوگسلاوی برنامه جاه طلبانه ای را آغاز کرد.طراحی یک هواپیمای رزمی درجه یک با معیارهای جهانی.این هواپیما که « نووی آویون » (Novi Avion) یا «هواپیمای نو» نامیده می شد،بزرگترین و بلند پروازانه ترین برنامه در میان کشورهای اروپای شرقی تا کنون بوده است.برنامه ای که با فروپاشی یوگوسلاوی به فراموشی سپرده شد.
دراین گزارش به داستان کوتاه این هواپیمای نو ، از آغاز تا انجام نافرجام آن می پردازیم.

زمینه تاریخی
در سال 1990 و همزمان با اوجگیری بحران داخلی یوگوسلاوی،تصاویری از ماکت یک هواپیمای جدید با نشان نیروی هوایی این کشور در نشریات هوافضای غرب منتشر شد.این هواپیمای کوچک یک موتوره شباهت عجیبی به جنگنده رافال فرانسه داشت که از خاستگاه و میراث فنی آن خبر می داد.با اینکه این هواپیما در آن زمان هنوز فاصله ای طولانی با پرواز داشت، با اینحال برنامه آن یک دهه قبل از آن آغاز شده و تا آن هنگام صدها میلیون دلار برای آن هزینه شده بود.
در پی اعلام نیاز نیروی هوایی یوگوسلاوی به یک جنگنده تازه برای جانشینی میگ 21 در پایان قرن ، دولت این کشور نیز با اعتقاد به اینکه برنامه های توسعه هوانوردی به پیشرفت تمامی کشورها کمک می کند و نیز به امید کسب سهمی از درآمد هواپیماهای جنگنده ، بویژه بخشی که پس از لغو برنامه « اف 20» رها شده بود ، برنامه طراحی و ساخت جنگنده جدیدی را آغاز کرد که نووی آویون نامیده شد.
هدف از این برنامه، تکمیل یک هواپیمای پیشرفته رزمی چند منظوره یک موتوره مافوق صوت بود که قادر به انجام ماموریتهای پدافند هوایی، حمله به مواضع زمینی و اکتشافی ، در دهه نخست قرن بیست و یکم باشد.این هواپیما در ضمن ، می بایستی دارای قابلیت مانور زیاد و توانایی پرواز ما فوق صوت در هر ارتفاع پروازی بوده و در سازه آن از مواد پیشرفته کامپوزیتی به نحو گسترده ای استفاده می شد.
برای پاسخگویی به چنین چالش های فنی بزرگی،مطالعات اولیه و امکان سنجی در ابتدای دهه80 میلادی (60 شمسی)با یاری چند شرکت اروپایی آغاز شد و علیرغم وجود مشکلات اقتصادی و اجتماعی ، که از سرعت برنامه می کاست ، فعالیتها در این زمینه ادامه یافت و در نیمه دوم دهه 80 پایان گرفت.درضمن از شرکتهای خارجی درخواست شد که پیشنهادات خود را برای پشتیبانی تکنولوژیکی از پروژه نووی آویون ارائه کنند.ظاهراً بهترین پیشنهاد از سوی شرکت «داسو» فرانسه ارائه شد و این شرکت به عنوان شریک تجاری انتخاب گردید.

برنامه ریزی و ایجاد زیرساخت
انستیتو نیروی هوایی یوگسلاوی به عنوان مرجع اصلی در پروژه نووی آویون، بیش از 50 فعالیت تحقیق و توسعه مرتبط با برنامه را انجام داد و تجهیزات پیشرفته ای را برای تعدادی از آزمایشگاه ها به منظور نوسازی و آماده شدن برای اجرای برنامه خریداری و نصب کرد.این موارد شامل آزمایشگاه تحقیقات مواد،با تاکید به مواد پیشرفته کامپوزیت؛یک تونل باد ماورای صوت با توانایی عملکرد تا سرعت 4 ماخ که در سال 1986(1365) عملیاتی شد و یک تونل باد مادون صوت با محفظه آزمایش 2.5 در 2.5 متر و قادر به انجام آزمایشات آیرودینامیکی تا سرعت 0.95 ماخ


شرکت «سوکو» (Soko) سازنده هواپیمای رزمی یوگوسلاوی، که پیش از آن هواپیمای «اورائو» (Orao)، «گالب»(Galeb) و «سوپر گالب» (Super Galeb) را طراحی و ساخته بود یک «اتوکلاو» (AutoClave) (محفظه پخت و عمل آوری مواد کامپوزیت در دما و فشار زیاد) را خریداری کرده و یک کارگاه مواد کامپوزیت ساخته بود.با اینکه این امکانات برای ساخت برخی از قطعات هواپیمای ایرباس – 340، به عنوان پیمانکار فرعی تهیه شدند، با اینحال سوکو قصد داشت که از آن برای ساخت اجزای نووی آویون استفاده کند.



مقدورات پروازی
از طراحان نووی آویون خواسته شد که این هواپیما را با مقدورات پروازی مشابه رقبای جهانی آن طراحی کنند. به طوریکه در زمان ورود به خدمت در زمره پیشرفته ترین جنگنده ها در کلاس خود باشد.در همین ارتباط، انستیتو نیروی هوایی یوگوسلاوی، تکنولوژی های در دست توسعه را مطالعه کرده و هواپیمای رزمی جدید را با کمک شرکتهای مهم هواپیما سازی طراحی کرده و تاثیر آن را بر تاکتیک های رزم هوایی بررسی نمود.
فرمانده وقت نیروی هوایی یوگوسلاوی طی مصاحبه ای در سال 1990 اظهار داشت:« ما یک هواپیمای رزمی چند منظوره یک موتوره مافوق صوت طراحی کردیم که مقدورات پروازی آن پاسخگوی نیازهای ما برای ماموریت های هوا به زمین و پدافند هوایی خواهدبود. اینها نیازهای عملیاتی و تاکتیکی و شرایط منطقه ما هستند.
مقدورات پروازی مورد نیاز اعلام شده برای نووی آویون عبارت بودند از :
- نسبت کشش به وزن بیش از 1
- سرعت پیوسته(با حداکثر پس سوز) در محدوده 1.4 تا 1.6 ماخ در حین مانور با شتاب 4 جی در ارتفاع 20هزارفوت (6100 متر)
- حداکثر سرعت در سطح دریا بیش از 1.1 ماخ و در ارتفاع 36 هزار فوت(11هزار متر) 1.8 ماخ
- سرعت گردش لحظه ای (کوتاه مدت) نووی آویون در ارتفاع 3هزارمتری(9800 فوت) می بایستی 24 درجه بر ثانیه و سرعت گردش پیوسته آن در همان ارتفاع ، مابین 13 تا 15 درجه بر ثانیه باشد.
- قطر دایره گردش لحظه ای این هواپیما با سرعت مادون صوت و در ارتفاع پایین نمی بایستی از 500 تا 600 متر بیشتر باشد.

ویژگی های نووی آویون
برای دستیابی به مقدورات پروازی اشاره شده در بالا، طراحان یوگوسلاو با کمک و راهنمایی طراحان داسو فرانسه ، هواپیمایی با بال دلتا و کانارد ، شبیه جنگنده فرانسوی « رافال »طراحی کردند.ورودی های هوا نیز همانند نمونه بزرگترفرانسوی آن ، بصورت مایل در دو طرف بدنه قرار داشتند.
به منظور کاستن از وزن و دستیابی به مقدورات پروازی مورد نیاز ، استفاده گسترده ای از مواد پیشرفته کامپوزیت در بدنه هواپیما پیش بینی شده بود و قرار بود که از آخرین دستاوردهای تکنولوژی غربی، شامل رادار و سیستمهای کنترل آتش ، ناوبری،جنگ الکترونیک،نمایشگرهای داخل کابین و .... در این هواپیما استفاده شود.


                                               نمایی از کاکپیت نووی آویون

موتور
دستیابی به ، نسبت کشش به وزن بیش از یک برای جنگنده سبک وزن یوگوسلاوی نیازمند استفاده از موتوری پیشرفته با حداکثر وزن رانش 9 تن(با پس سوز) بود.
چندین موتور برای این هواپیما از سوی سازندگان موتورهای غربی پیشنهاد شدند که عبارت بودند از:
- موتور اف-404 ساخت جنرال الکتریک آمریکا
- آر بی -199 ساخت کنسرسیوم اروپایی توربو یونیون
- ام 88 ساخت اسنکما فرانسه
- پی دبلیو-1122 ساخت پرات اند ویتنی آمریکا
به همراه هریک از آنها هم ، سطوح متفاوتی از مشارکت صنعتی در این پروژه به یوگوسلاوی پیشنهاد شد.
با اینکه تا زمان لغو پروژه در پی آغاز جنگ داخلی ، هیچ یک از این موتور ها رسماً به عنوان برنده رقابت اعلام نشد، با اینحال به نظر می رسید که با توجه به سطح مشارکت فرانسه در این برنامه ، ام 88 موتور منتخب برای نووی آویون باشد.


                                موتور ام 88 ساخت شرکت اسکنما فرانسه

آرزوهای بزرگ
یوگوسلاوی برنامه هواپیمای نو را با آرزوهای بزرگی آغاز کرد.فرمانده وقت نیروی هوایی این کشور، زمانی اظهار داشت که « این هواپیما می رود که پیچیده ترین تولید علمی و صنعتی کشور ما باشد.درنتیجه،پیشرفت های تکنولوژیکی بسیاری را ایجاد و تقویت خواهد کرد.ما از حدود 180 تکنولوژی و مواد جدید صحبت می کنیم که به زودی از صنعت هوانوری به سایر بخش های صنعتی انتقال خواهند یافت.»
یوگوسلاوی در ضمن به فروش هواپیمای سبک وزن رزمی آینده اش در بازار جهانی، بویژه به دلیل عدم وجود رقیبی در آن بخش از بازار، نیز امید بسته بود.این کشور نیاز جهانی به یک هواپیمای رزمی سبک وزن چند منظوره یک موتوره مافوق صورت را در حدود 400 تا 600 فروند برآورد کرده بود و انتظار داشت که از فروش هواپیمای خود سود کلانی بدست آورد. مقامات یوگوسلاو در مصاحبه های خود عنوان می کردند که « تقریباً تمامی نسل جدید هواپیماهای رزمی جهان بزرگتر از نووی آویون هستند و بهای آنها نیز تقریباً 2 برابر است. لذا منطقی است که اگر انتظار داشته باشیم که این هواپیما مورد علاقه بسیاری از کشورهای کوچک و متوسط باشد.با اینحال ، نووی آویون می تواند نظر بعضی از کشورهای بزرگ را نیز به خود جلب کند.»
از سوی دیگر، از دیدگاه دولتمردان صرب یوگسلاوی، «هواپیمای نو» نمایانگر عزم ملی،اقتدار دولتی و نشان دهنده توانایی این کشور در غلبه بر بحران های حاد و عمیق سیاسی،اجتماعی و فرهنگی اش بود.کشوری که تنها 2 سال پس از اعلام رسمی برنامه نووی آویون و در پی جنگ داخلی از هم فرو پاشید.در پی این فروپاشی ، برنامه این هواپیما هم علیرغم صرف هزینه سالانه 150 تا 200 میلیون دلار در طی یک دهه ، به فراموشی سپرده شد و تنها یادگار باقی مانده از آن، صفحاتی در مجلات هوانوردی و ماکتهایی بود که معلوم نیست به چه سرنوشتی دچار شدند.

مشخصات فنی


طول : 13.75 متر(45 فوت و 1.5 اینچ)
پهنای بال (بدون موشک) : 8 متر (26 فوت و 3 اینچ)
ارتفاع : 4.87 متر (16 فوت)
پهنای کانارد : 3.55 متر (11 فوت و4 اینچ)
سطح بال : 30 متر مربع (323 فوت مربع)
وزن خالی : 6247 کیلوگرم (13770 پوند)
حداکثر وزن برخاستن : 13400 کیلوگرم(29500 پوند)
حداکثر وزن سوخت داخلی : 2565 کیلوگرم (5655 پوند)
حداکثر سرعت : 1.88 ماخ
حداکثر سرعت اوجگیری : 15000 متر(49200 فوت) بر دقیقه
شعاع عمل رزمی(پشتیبانی نزدیک هوایی) : 216-539 ناتیکال مایل(400 – 1000 کیلومتر)
برد عبوری : 2031 ناتیکال مایل (3765 کیلومتر)



            تصویری از جنگنده سویدی JAS-39_Gripen که شباهت فراوانی به Novi Avion دارد.


                                               تصویر جنگنده رافال فرانسه



تهیه و تنظیم :Hamed_713
منبع : دوماهنامه هواپیما - شماره 5 ،سنترال کلوب

AF-2 Guardian

AF-2 Guardian      

تصویر


پس از آن که هواپیمای شایسته ی شرکت Grumman به نام Avenger از اسکادران های ضد زیر دریایی یا اژدر افکن نیروی دریایی آمریکا کنار رفت، هواپیمای دیگری از شرکت Grumman به نام AF-2 Guardian جایگزین آن شد. نخستین پیش نمونه ی Guardian در 18 دسامبر 1946 پرواز کرد. روند توسعه ی AF-2 به درازا کشید و با چندین پیش نمونه ی متفاوت همراه شد. سرانجام، AF-2 ها در 18 اکتبر 1950 وارد خدمت در نیروی دریایی آمریکا شدند.

تصویر


AF-2 Guardian یک هواپیمای تک پیشرانه، ناو نشین، و ضد زیردریایی بود. AF-2 Guardian بزرگ ترین هواپیمای تک پیشرانه ی پیستونی در تاریخ نیروی دریایی آمریکا است. همچنین این هواپیما نخستین هواپیمای نیروی دریایی آمریکا است که به طور ویژه برای رزم "ضد زیردریایی" طراحی شده است. شایان ذکر است که چهار ماه پیش از آن که Guardian‌ وارد خدمت شود، نیروی دریایی آمریکا قرار داد ساخت جایگزینش را با همان شرکت Grumman امضاء کرد. علت این کار این بود که در نیروی دریایی آمریکا Guardian ها را پرنده هایی زمخت و ناکارآمد می دانستند.

تصویر


این پرنده مانند گونه های ضد زیر دریایی هواپیمای Avenger (نسل قبل) در قالب جفت های Hunter / Killer عمل می کرد. (Hunter = شکارچی) / (Killer = قاتل) . گونه ی Hunter را AF-2W و گونه ی Killer را AF-2S می گفتند. به طور خلاصه، وظیفه ی Hunter یافتن موقعیت زیردریایی به وسیله ی راداری بزرگ تر و دور برد تر بود. وظیفه ی Killer تعیین مکان دقیق زیردریایی به وسیله ی راداری کوچک تر و کوتاه برد تر، و سپس حمله به آن بود.

تصویر


گونه ی Hunter که با نام AF-2W شناخته می شد هیچ جنگ افزاری نداشت و تنها از یک رادار شکمی (نصب در زیر شکم هواپیما) برای جستجو در اقیانوس استفاده می کرد. (پوشش برآمده ی این رادار در تصاویر و زیر شکم هواپیما به آسانی قابل تشخیص است). در واقع AF-2W یک شکارچی (Hunter) بود و وظیفه ی جستجو و پیدا کردن زیر دریایی ها را به عهده داشت. این پرنده چهار سرنشین داشت. این چهار سرنشین شامل یک خلبان، یک کاربر رادار، یک کاربر رادار کمکی، و یک کاربر اقدامات متقابل رادیویی بود. خلبان در اتاقک پیشین و سایر کابران در اتاقک پسین می نشستند.

تصویر زیر یک AF-2W را در حال پرواز نشان می دهد. در این تصویر پوشش برآمده ی رادار زیر شکمی کاملاً مشخص است.

تصویر


گونه ی Killer که با نام AF-2S شناخته می شد مکان دقیق زیر دریایی را با یک رادار کوتاه برد و کوچک تر (نسبت به رادار AF-2W) مشخص می کرد. محل نصب این رادار زیر بال بود. علاوه بر این، در صورت نیاز، AF-2S از نورافکن جستجوگری که زیر بال نصب می شد استفاده می کرد تا مکان دقیق زیر دریایی را مشخص کند. آنگاه با حجم مهماتی که می توانست تا 1814 کیلوگرم وزن داشته باشد به زیر دریایی حمله می کرد. این مهمات امکان داشت شامل بمب های معمولی، بمب های depth charge (بمب هایی که تا عمق معینی در آب فرو می روند و منفجر می شوند)، اژدر، و راکت های زیر بال باشد. AF-2S دو سرنشین داشت. این دو سرنشین شامل یک خلبان در اتاقک پیشین و یک کاربر رادار و جنگ افزار در اتاقک پسین بود.

تصویر زیر یک AF-2S نیروی دریایی آمریکا را در حال فرود بر ناو هواپیمابر نشان می دهد. در این تصویر مشخص است که AF-2S فاقد رادار زیر شکمی است.

تصویر


هواپیمای ضد زیر دریایی Guardian در 18 اکتبر 1950 وارد خدمت در نیروی دریایی آمریکا شد و میان سال های 1951 تا 1953 بر ناو های هواپیمابر آمریکا در جنگ "کُره" حضور یافت و سرانجام در 1955 بازنشسته و به وسیله ی S2F Tracker جایگزین شد.

در تصویر زیر یک جفت Hunter – Killer از Guardian های اسکادران ضد زیر دریایی VS-25 نیروی دریایی آمریکا دیده می شود. این عکس در اوایل دهه ی 1950 گرفته شده است. یادآوری می شود که پرنده ی دارای رادار زیر شکمی AF-2W نام دارد و نقش Hunter را ایفا می کند. پرنده ی دیگر که فاقد رادار زیر شکمی است AF-2S نام دارد که دارای رادار کوچکی در زیر بال است و نقش Killer را دارد.

تصویر


در مجموع 389 فروند Guardian تولید شد که پس از بازنشستگی تنها 5 فروند از آن ها به پرواز ادامه دادند. این پنج فروند توسط شرکت Aero Union خریداری شده و به مخزن های آب 800 گالنی (تقریبآ 3028 لیتر) مجهز شدند تا در عملیات آتش نشانی به کار روند. این پنج فروند Guardian آتش نشان تا سال 1973 توسط شرکت Aero Union در کالیفورنیا پرواز داده می شدند.


ویژگی ها:
کار کرد اصلی: ضد زیر دریایی.
شرکت سازنده: Grumman (آمریکا).
پیشرانه: یک پیشرانه ی Pratt & Whitney R-2800-48W، با ملخ چها پرّه، و قدرت 2400 اسب.
فاصله ی سر دو بال از هم: 18.5 متر.
مساحت بال: 51 متر مربع.
طول هواپیما : 13.2 متر.
ارتفاع هواپیما: 4.93 متر.
وزن در حالت تهی: 6615 کیلوگرم.
وزن بیشینه: 11340 کیلوگرم.
سرعت بیشینه: 507 کیلومتر در ساعت.
سرعت کروز: 354 کیلومتر در ساعت.
سقف پرواز: 9900 متر.
برد: 2415 کیلومتر.
تعداد خدمه: 4 نفر برای AF-2W و 2 نفر برای AF-2S.
کاربران: نیروی دریایی ایالات متحده، شرکت Aero Union.

تصویر 



منابع :
http://en.wikipedia.org
http://commons.wikimedia.org
http://www.aviationtrivia.info
http://www.cawreckdivers.org
http://aeroweb.brooklyn.cuny.edu
http://www.vectorsite.net 

http://aerospacetalk.ir

TBF & TBM Avenger(اژدر افکن آمریکایی)

 TBF & TBM Avenger 

 این قسمت اختصاص دارد به پرنده ای که روزی تکیه گاه یک نیروی دریایی بزرگ بود. این قسمت درباره ی پرنده ی است تنومند و بی ریخت، اما بسیار کارآمد و دوست داشتنی؛ هواپیمای خاطره انگیزی که خلبانانش به خاطر پایداری و استحکامی که داشت درباره اش می گفتند : انگار یک کامیون پرواز می کند. می خواهیم از هواپیمای اژدر افکنی بگوییم که برای انتقام گرفتن از دشمن آمده بود، ولی برخی از ملوانان آن را با بوقلمون مقایسه می کردند (به خاطر جثه ی بزرگ و مانورپذیری نسبتاً کم). می خواهیم درباره ی طرحی ماندگار به نام Avenger سخن بگوییم.  

تصویر


عکس زیبای بالا که متعلق به آرشیو دولت فدرال ایالات متحده می باشد، توسط یکی از ملوانان یا کارکنان نیروی دریایی آمریکا در حین انجام وظیفه در سبتامبر 1942 گرفته شده است. این عکس TBF Avenger ها را در حال پرواز بر فراز شهر Norfolk در ایالت Virginia نشان می دهد.


پس از آن که در سال 1942 هواپیماهای اژدر افکن TBD Devastater در نبرد Midway به دست جنگنده های ژاپنی قتل عام شدند، نیروی دریایی آمریکا که از پیش از جنگ جهانی دوم به کاستی ها و ضعف های Devastater واقف بود و بر روی جایگزینی برای آن کار می کرد، بی درنگ Devastater ها را از خط مقدم بیرون کشید و TBF Avenger را جایگزین آن ها کرد. بدین ترتیب در سال 1942 ، TBF Avenger جایگزین TBD Devastater شد تا هواپیمای اژدر افکن ناونشین نیروی دریایی آمریکا شود. Avenger ها بلافاصله وارد نبرد Midway شدند. شش فروند Avenger به اسکادران اژدر افکن هشتم (VT-8) پیوست و در جزیره ی Midway مستقر شد. در آن هنگام، اسکادران اژدر افکن VT-8 پانزده فروند TBD Devestater را به نبرد فرستاده و همه را از دست داده بود و باقی مانده ی این اسکادران از ناو هواپیمابر Hornet پرواز می کرد. این شش فروند Avenger کوشیدند تا به ناوگان ژاپن حمله ی اژدری کنند اما فقدان پوشش هوایی باعث شد تا از این شش فروند Avenger تنها یک فروند از نبرد بازگردد، آن هم با خسارت بسیار. همچنین در آن زمان Avenger تازه وارد بود و کاربرانش تجربه ی لازم را در پرواز با آن نداشتند و این هم مزید بر علت شد. Avenger ها پس از نبرد Midway در دو نبرد دیگر حضور مؤثرتری یافتند.

این Avenger همان تنها بازمانده ی شش فروند Avenger است که به عنوان اولین Avenger ها بلافاصله وارد نبرد Midway شدند. این Avenger خسارت دیده در خارج از پایگاه زمینی ششم در جزیره ی Midway دیده می شود.

تصویر


Avenger به خاطر نقص های جدّی که در اژدرهای آمریکایی وجو د داشت، در آغاز از عملیات اژدر افکنی دور نگه داشته شد و به جای آن در نقش های بمب افکن و ضد زیر دریایی ظاهر شد. همچنین، ضربه ی وحشتناکی که اسکادران های اژدر افکن نیروی دریایی آمریکا در نبرد Midway متحمل شدند باعث شده بود تا نیروی دریایی آمریکا اطمینان خود را نسبت به عملیات اژدر افکنی هوایی از دست بدهد، اطمینانی که بعد ها با موفقیت اژدر افکن Avenger در نبرد دریای فیلیپین احیاء شد.

عکس زیر یک TBF-1 Avenger را در حال رها کردن یک اژدر نشان می دهد. عکس مربوط به اواخر 1942 یا اوایل 1943 می باشد.

تصویر

تصویر


عکس بالا شما را به ماه جون سال 1944 می برد؛ جایی که یک خلبان جوان و البته رئیس جمهور آینده ی آمریکا "جرج اچ. دابلیو. بوش" (بوش پدر) در اتاقک پیشین یک TBM Avenger در ناو هواپیمابر سبک USS San Jacinto دیده می شود. پرزیدنت "بوش" در سال 1943 جوانترین هوانورد نیروی دریایی آمریکا شد. این خلبان جوان در 2 سبتامبر 1944 در جریان پروازهایش در اسکادران اژدر افکن VT-51 از ناو هواپیمابر سبک USS San Jacinto، در اقیانوس آرام ، ، بر فراز جزیره ی " شیشی جیما" هدف قرار گرفت، به طوری که هر دو خدمه ی او کشته شدند. به هر حال " جرج بوش" پیش از آن که با چتر از هواپیمای TBM Avenger بیرون بپرد مهماتش را بر سر هدف خالی کرد و آن را زد. او مدال صلیب پرواز را دریافت کرد. ( نشان صلیب پرواز در نظامی گری بریتانیا و آمریکا به افتخار عمل قهرمانه ی استثنایی در نبرد هوایی اعطا می شود) 


Avenger به جز اژدر افکنی ، بسیاری نقش های دیگر را در نیروی دریایی پذیرفت، به طوری که به نقطه ی اتکاء این نیرو بدل شد. در میان همکاری های درخشان شرکت Grumman با هوانوردی نیروی دریایی آمریکا، شاید TBF Avenger "همه فن حریف" ترین پرنده باشد. این پرنده ی چند منظوره طی دوره ی خدمتش در نیروی دریایی آمریکا در نقش های اژدر افکن، ضد زیر دریایی، بمب افکن شبانه ی همه هوایی، جستجو و نجات، اقدامات متقابل الکترونیک، هواپیمای ترابری ناونشین، هواپیمای پیش اخطار ناو نشین و .... به کار گرفته شد. Avenger اولین هواپیمای پیش اخطار ناونشین نیروی دریایی آمریکا و جهان بود. همچنین این پرنده اولین هواپیمای تهاجمی شرکت Grumman در آن نیرو بود. در واقع پرنده هایی که شرکت Grumman تا پیش از Avenger برای نیروی دریایی تولید کرده بود، همگی جنگنده بودند. البته باید اضافه کرد که Avenger به خاطر ورود ناگهانی به جنگ جهانی دوم به یک هواپیمای جنگی کلاسیک بر فراز اقیانوس آرام تبدیل شد و قادر بود تا با جنگنده های دشمن به صورت "داگفایت" نیز درگیر شود. این پرنده سنگین ترین هواپیمای تک پیشرانه در جنگ جهانی دوم بود.

تصویر 


تصویر بالا یک دسته ی هفت فروندی از TBM-3D Avengerهای اسکادران اژدرافکن شبانه ی VT(N)-90 را در جنیوری سال 1945 نشان می دهد. اسکادران VT(N)-90 بخشی از "گروه هوایی شبانه ی 90 " بود که بر ناو هواپیمابر USS Enterprise استقرار داشت. نگاه کنید به غلاف های رادار در بال های راست و نشان روی دم هواپیماها.
 

Avenger یک جایگاه بمب بزرگ داشت که به آن اجازه می داد تا یک اژدر Mark 13 ، یا یک بمب 900 کیلوگرمی، یا چهار بمب 230 کیلوگرمی را حمل کند. Avenger به دلیل بهره گیری از امکانات رادیویی خوب، هدایت (هندلینگ) آسان، و برد زیادی که داشت هواپیمای فرماندهی ایده آلی برای فرماندهان گروه های هوایی بود. Avenger با سقف پرواز 30000 فوت (10000 متر) و برد 1600 کیلومتر در حالت بار بیشینه، از همه ی اژدر افکن های آمریکایی پیش از خودش و همچنین از همتای ژاپنی اش برتر بود. بعد ها گونه هایی از Avenger تولید شد که دارای رادار بودند و در نقش های پیش اخطار یا ضد زیردریایی به کار گرفته شدند. در آن روز ها اگر چه بهبود های مهندسین شرکت MIT در رادار های هوانوردی و صنعت الکترونیک در راه بود، اما رادار هایی که در سال 1943 ساخته می شد به سبب استفاده از فناوری لامپ خلع، بسیار حجیم بودند و به همین خاطر آن رادارها برای اولین بار در هواپیماهای جادار TBF Avenger تعبیه شدند و نه در هواپیماهای کوچکتر و سریع تر.

تصویر


در تصویر بالا یک فروند اژدر افکن TBF Avenger آماده ی برخاستن از ناو هواپیمابر USS Yorktown در اواخر 1943 می باشد.
 

Avenger های ضد زیر دریایی به صورت جفت ها ی Hunter / Killer عمل می کردند. گونه ی TBM-3W2 نقش Hunter (شکارچی) را داشت و وظیفه اش کشف مکان زیر دریایی به وسیله ی رادرا زیر شکمی بود. گونه ی TBM-3S2 نقش Killer (کشنده، قاتل) را داشت و ظیفه اش حمله به زیر دریایی با اژدر یا بمب های نوع Depth Charge بود. (بمب های Depth Charge نوعی از بمب هستند که تا عمق معینی در آب فرو می روند و منفجر می شوند).
 

تصویر زیر یک جفت Hunter / Killer از Avenger های اسکادران ضد زیردریایی VS-26 را در حال تمرین های معمول در حدود سال 1953 نشان می دهد. پرنده ی نزدیک تر به دوربین یک فروند TBM-3W2 است که نقش Hunter را دارد. به ساختار دم این پرنده و برآمدگی محفظه ی رادار در زیر شکم نگاه کنید. تیغه های کوچک کمکی در دو طرف دم هواپیما به خاطر مقابله با تأثیری است که محفظه ی برآمده ی رادار برپایداری حرکت در راستای قائم دارد. پرنده ی دوم یک فروند TBM-3S2 می باشد که نقش Killer را دارد.

تصویر


TBF توسط آقای Leroy Grumman طراحی، و در آغاز برای نیروی دریایی و تفنگداران دریایی در شرکت Grumman تولید شد. در آپریل سال 1940 سفارش دو/2 پیش نمونه از این هواپیما مطرح شد، در آگست 1941 اولین پیش نمونه پرواز کرد و سرانجام در سال 1942 ، هواپیمای اژدر افکن TBF Avenger وارد خدمت شد. شرکت Grumman از سال 1942 تا دسامبر 1943، در مجموع 2293 فروند Avenger تولید کرد و از آن تاریخ به بعد شرکت General Motors بود که به تولید Avenger ادامه داد. Avenger های تولیدی شرکت General Motors را با عنوان TBM Avenger می شناسند و Avenger های شرکت Grumman را با همان نام اولیه ی TBF Avenger . شرکت General Motors در مجموع 2882 فروند TBM تولید کرد و علاوه بر آن گونه ای از Avenger را که پیشرانه ای بزرگتر و بال های قوی تری داشت، به نام TBM-3 توسعه داد و بیش از 4600 فروند از آن تولید کرد. Avenger ها در سال 1942 وارد خدمت شدند و سرانجام به طور رسمی در سال 1960 بازنشسته شدند. از Avenger پس از خدمت عملیاتی به عنوان هواپیمای آموزشی استفاده شد. این هواپیما به عنوان یک پرنده ی غیر نظامی در نقش آتشنشانی نیز ظاهر شد که گفته می شود هنوز تعداد قابل توجهی از این Avenger ها در کانادا پرواز می کنند. روی هم رفته در حدود 9839 فروند Avenger در قالب 44 گونه تولید شد. کاربران نظامی و غیر نظامی آن از کشورهای برزیل، کانادا، فرانسه، ژاپن،‌هلند، نیو زیلند، اروگوئه،‌انگلیس و آمریکا بودند.

 تصویر


این تصویر یک فروند TBM-3R متعلق به نیروی دریایی آمریکا بر ناو هواپیمابر USS Essex دیده می شود. این پرنده از نوع حمل و نقل ناونشین یا همان COD می باشد. (/ COD Carrier Ondoard Delivery). این عکس مربوط به سال 1952 یا 1953 است که این ناو در کره مستقر بود. منابع :
http://en.wikipedia.org
http://en.wikimedia.org
http://www.aviationheritage.com/aircraft.cfm
http://www.swordsmen.org/avenger.htm
http://www.militaryfactory.com
http://www.fleetairarmarchive.net/aircraft
http://ww2db.com/aircraft
http://www.microworks.net/pacific/aviation
http://www.military.cz/usa/air/war/bomb ... tbf_en.htm
http://www.daveswarbirds.com
http://www.americancombatplanes.com/tbf_2.html
http://pwencycl.kgbudge.com/T/b/TBF_Avenger.htm
http://dic.academic.ru/dic.nsf/enwiki/281136
http://www.vectorsite.net/avtbm.html 

http://www.aerospacetalk.ir/forum/viewtopic.php?f=44&p=124770#p124770

TBD Devastatorبمب افکن مخوف

تصویر


TBD Devastator اژدر افکن عمده ی نیروی دریایی آمریکا طی شش ماه درگیری مستقیم این کشور در جنگ جهانی دوم بود. در سال 1934، در پی درخواست اداره ی هوانوردی نیروی دریایی آمریکا برای یک اژدر افکن، کار روی TBD Devastator در شرکت Douglas که برنده ی قرداد شده بود آغاز شد. TBD در سال 1935 نخستین پروازش را تجربه کرد و در سال 1937 وارد خدمت شد. Devastator جایگزینی برای دو هواپیماهای دوباله ی Martin MB-2 و Great Lakes TG-2 بود و در آن زمان پیشرفته ترین پرنده ی نیروی دریایی آمریکا و احتمالآ نیروهای دریایی جهان بود. در واقع این هواپیما برای تجهیز نسل جدید ناوهای هواپیمابر آمریکایی که در پاسخ به تهدید فزاینده ی جنگ جهانی دوم ساخته شده بودند تولید شد.
این پرنده از جهات بسیاری یک "نخستین" در نیروی دریایی آمریکا بود. در نیروی دریایی آمریکا، TBD Devastator نخستین هواپیمای یک باله ی ناونشین بود که به طور گسترده به کار گرفته شد، نخستین پرنده ی تمام فلزی بود، نخستین هواپیمایی بود که اتاقکی کاملاً سرپوشیده داشت، نخستین پرنده ای بود که از بال های تاشو هیدرولیک برای پارک بر روی ناو هواپیمابر استفاده می کرد (هواپیماهای دیگر بال تاشو دستی داشتند)، نخستین هواپیمایی بود که در عرّاده ی فرودش از ترمز چرخ استفاده می کرد. سخن گزافی نیست اگر که بگوییم TBD Devastator یک طرح انقلابی بود.

تصویر 


Devastator برای حمل یک اژدر سنگین در بخش پایینی بدنه طراحی شده بود و الزامآ باید پرنده ای بزرگ می بود. پیشرانه ی Pratt & Whitney R-1830-64 با قدرتی در حدود 900 اسب، Devastator را به سرعت بیشینه ی 200 مایل در ساعت می رساند. خدمه ی Devastator سه نفر بودند. این سه تن در زیر سرپوش گلخانه ای اتاقک که تقریبآ به اندازه ی نیمی از طول هواپیما بود جای می گرفتند. خلبان در اتاقک پیشین می نشست، بمبچی (کاربر بمب) در اتاقک میانی قرار می گرفت، و کاربر رادیو که تیربارچی نیز بود در اتاقک پسین می نشست. هنگام اجرای عملیات اژدرافکنی، شخص بمبچی که در اتاقک میانی جای داشت به حالت درازکش به زیر اتاقک خلبان می خزید تا از دریچه ای که در کف بدنه قرار داشت هدف را ببیند. جنگ افزار های تهاجمی این هواپیما یک اژدر نیم تنی یا یک بمب 450 کیلوگرمی بود. جنگ افزار های تدافعی آن یک تیربار 7.62 میلیمتری یا 12.7 میلیمتری در جلو و یک تیربار 7.62 میلیمتری در عقب بود.

اگر چه معتقدند هنگامی که TBD Devastator در سال 1935 نخستین پروازش را انجام داد طرحی انقلابی بود، اگر چه هنگامی که TBD Devastator در سال 1937 وارد خدمت شد پیشرفته ترین پرنده ی نیروی دریایی آمریکا و شاید نیروهای دریایی جهان بود، با این حال، سه سال پس از آن (در حدود سال 1940) نیروی دریایی ایالات متحده دریافته بود که Devastator از پیشرفت جنگنده ها و بمب افکن های کشورهای دیگر عقب افتاده است. و بدین سبب بود که در آن هنگام بر روی یک پرنده ی جایگزین کار می کرد. ولی تا هنگامی که آمریکا وارد جنگ جهانی دوم شد این پرنده ی جایگزین وارد خدمت نشده بود. بدین روی، در آن هنگام Devastator دیگر برای خدمه اش بسیار خطرناک شده بود. سرعت کم، مانورپذیری پایین، و جنگ افزار های تدافعی سبک، TBD را به طعمه ای آسان برای جنگنده ها و جنگ افزارهای دفاعی تبدیل کرده بود.

تصویر


در سال 1941 صد فروند TBD Devastator ستون فقرات توان اژدر افکنی نیروی دریایی آمریکا را بر ناوهای هواپپیمابر این کشور تشکیل می دادند. در اوایل سال 1942، طی یورش های ناگهانی به پایگاه های ژاپنی، TBD ها دو کشتی ترابری را غرق کرده و 10 شناور دیگر را غرق یا تخریب کردند. در ماه "می" همان سال و در جریان نبرد Coral Sea ((منطقه ای از اقیانوس آرام، میان استرالیا، گینه ی نو، و جزایر سلیمان))، TBD ها در غرق کردن یک ناو هواپیمابر ژاپنی و تخریب عمده ی یکی دیگر مساعدت کردند. به هر حال، این اقدامات زود هنگام باعث شد تا کاستی های Devastator ها در مورد سرعت، برد، و ... لو رفته و مشکل جنگ افزار تهاجمی اصلی آن ها فاش شود؛ مشکل این بود که اژدرهای این هواپیماها در اغلب موارد منفجر نمی شدند.

تصویر


و اما نبرد Midway در ماه جون همان سال (1942)، پایان راه TBD ها بود. این نبرد که یکی از تعیین کننده ترین نبرد های جنگ دوم جهانی بود، در حوالی جزیره ی آمریکایی Midway، و در جایی که آمریکایی ها یک پایگاه کوچک در میانه ی اقیانوس آرام داشتند حادث شد. طی این نبرد، 3 اسکادران از Devastator ها که در مجموع شامل 41 فروند بودند، به ناوهای هواپیمابر ژاپنی حمله کردند. هر چند این نبرد با یک پیروزی قاطع برای آمریکایی ها به پایان رسید، اما تراژدی تلخی برای TBD ها بود؛ از چهارده فروند TBDهایی که اسکادران VT-6 به نبرد گسیل کرد تنها 4 فروند به ناو هواپیمابر بازگشتند، از دوازده TBD متعلق به اسکادران VT-3 فقط دو فروند جان به در بردند، و از پانزده TBD متعلق به اسکادران VT-8 هرگز پرنده ای بازنگشت. در مجموع 35 فروند از 41 فروند Devastator هایی که به Midway رفتند در امواج اقیانوس آرام فروغلتیدند. در واقع کاستی ها و ضعف هایی که Devastator ها در سرعت، برد، مانورپذیری، و جنگ افزارهای تدافعی داشتند، سرانجام در Midway گریبانشان را گرفت و جنگنده های مشهور ژاپنی به نام Zero آن ها را قتل عام کردند.
در تصویر زیر آخرین Devastater متعلق به اسکادران اژدرافکن VT-8 به شماره ی سریال T-16 و شماره ی ثبت 1506، در جریان نبرد Midway در 4 جون 1942 دیده می شود. این Devastater به خلبانی ناوسروان "جان والدرون" در حال برخاستن از ناو هواپیمابر USS Hornet می باشد.

تصویر


در تصویر زیر، ‌شخص ایستاده در راست "اینساین جورج گی"، تنها بازمانده ی اسکادران VT-8 در Midway است. این تصویر که مربوط به 4 جون 1942 است، او را به همراه یکی از توپچی های کابین عقبش در کنار Devastater نشان می دهد.

تصویر


البته باید گفت که تلاش Devastator ها در Midway آنچنان بیهوده نبود. چرا که Devastator ها جنگنده های Zero را به دنبال خود به بیرون از منطقه ی نبرد کشاندند و با این کار به بمب افکن های شیرجه ای آمریکا اجازه دادند تا بدون هیچ مزاحمتی به ناوگان ژاپنی حمله کرده و سه ناو هواپیمابر Kaga، Soryu و Akagi را غرق کنند. در روز آخر این نبرد نیز، 3 فروند TBD در غرق کردن یک رزم ناو سنگین ژاپنی و تخریب یکی دیگر شرکت جستند. پس از نبرد Midway ، نیروی دریایی آمریکا سریعآ TBD ها را از خط مقدم خارج کرد و آن ها را با TBF Avenger جایگزین نمود.

تصویر زیر یکی از TBD-1 های اسکادران اژدر افکن VT-8 از ناو هواپیمابر USS Hornet را در جریان یک حمله، بر فراز جزیره ی Wake نشان می دهد. عکس مربوط به سال 1942 می باشد. به آتش و دودی که در پایین است توجه کنید. جزیره ی Wilkes در مرکز تصویر، بخش غربی جزیره ی Wake در مرکز و پایین تصویر و جزیره ی Peale در سمت راست تصویر دیده می شوند.

تصویر


در تصویر زیر ناو هواپیمابر ژاپنی Shoho را در اواخر صبح روز 7 می 1942، و زیر حمله ی پرنده های نیروی دریایی آمریکا نشان می دهد. یک Devastater در سمت راست و پایین تصویر و یکی دیگر در میانه ی بالایی تصویر قابل تشخیص است.

تصویر


در کل 129 فروند TBD Devastator به وسیله ی اداره ی هوانوردی نیروی دریایی آمریکا خریداری شد که این پرنده ها بر ناوهای هواپیمابر USS Saratoga ، USS Enterprise ، USS Lexington ، USS Wasp ، USS Hornet ، USS Yorktown و USS Ranger مستقر بودند. نا گفته نماند که گونه ای TBD نیز ساخته شد که به جای چرخ از فلوت (float) استفاده کرده و روی سطح آب فرود می آمد. این گونه به مرحله ی تولید انبوه و ورود به خدمت نرسید. به هر حال نام این گونه TBD-1A بود و نام گونه ی معمولی که شرح آن رفت TBD-1 بود. البته از آنجا که TBD-1A هرگز به تولید نرسید و وارد خدمت نشد، و همانگونه که در متن حاضر دیده می شود، معمولآ به جای لفظ TBD-1 از همان نام TBD استفاده می شود.

تصویر


منبع:http://aerospacetalk.ir/forum/viewtopic.php?f=44&p=123720#p123720

میگ 29 اولین عروس شرقی نیروی هوایی ایران

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با قطع روابط ایران و غرب و تحریمهای همه جانبه علیه ایران بواسطه نوع نگاه ایران به مسائل دنیا ... و همچنین اغاز جنگ تحمیل شده توسط عراق به ایران ... و بعد از پایان جنگ ایران خسته و فرسوده از جنگ برای نوسازی ارتش خود دو راه حل را انتخاب کرد 1- تکیه بر اروپای شرقی و چین و دوم ساخت سلاح بر اساس مهندس معکوس ... اولین پرنده شرقی که با تکیه بر سیاست و راهکار اول وارد نیروی هوایی ایران بود ...میگ 29 است ...

هواپیمای میگ 29 (نامگذاری ناتو: فالکرومFulcrum ) با هدف ایجاد برتری هوایی توسط اتحاد جماهیر شوروی طراحی و ساخته شد . طراحی و ساخت این هواپیما توسط شرکت میکویان از سال1970 آغاز و اولین فروند از این هواپیما در سال1983 وارد خدمت شد . هواپیمای میگ 29 از بهترین محصولات صادراتی برای شوروی در زمان خود و برای روسیه در حال حاضر بوده و توانسته سود قابل توجهی را نصیب سازندگان خود کند . برنامه ی ساخت هواپیمای میگ 29 به سال1969 بازمیگردد و در آن زمان شوروی برنامه FX ایالات متحده را زیر نظر داشت و برنامه ی FX که به ساخت هواپیمای اف15 ( F-15 EAGLE) منجر گردید دلیل تصمیم شوروی برای طراحی و ساخت هواپیما میگ 29 بود و درک کردن این موضوع از سوی شوروی بود که هواپیماهای جدید ساخت آمریکا تا حد قابل توجهی دارای برتری نسبت به هواپیماهای شوروی هستند و از تکنولوژی پیشرفته تری نسبت به این کشور برخوردار هستند .
هواپیمای میگ 21(MiG-21 Fishbed) با وجود چالاکی زیاد و قدرت مانور خوب خود در طول روز در شب قادر به انجام ماموریت نبود و از کم بودن برد عملیاتی خود و عدم توانایی استفاده از جنگ افزارهای گوناگون در حد قابل ملاحظه ای رنج میبرد . هواپیمای میگ23 (MiG-23 Flogger) که با هدف مقابله با هواپیمای اف4 فانتوم (F-4 Phantom II) طراحی و ساخته شده بود با وجود سرعت و برد عملیاتی مناسب و داشتن فضای کافی برای حمل سوخت و جنگ افزارهای مختلف ولی از قدرت مانور کمی دارد و در نبردهای داگفایت تا حد زیادی ناموفق نشان میداد در این شرایط شوروی به وجود یه یک هواپیما که ضمن داشتن چالاکی و قدرت مانور خوب دارای برد عملیاتی کافی و امکان استفاده از جنگ افزارهای گوناگون در حد خوبی را داشته باشد احساس میکرد و در کنار این موارد این هواپیما باید از سیستمهای پیشرفته ای برای رقابت با هواپیماهای ساخت امریکا هم استفاده میکرد.در واکنش به این نیاز ستاد فرماندهی شوروی درخواست ساخت هواپیما پشرفته تاکتیکی را ارائه داد و این درخواست را در طرح PFI (Perspektivnyi Frontovoi Istrebitel ) که مخفف هواپیمای پیشرفته تاکتیکی به زبان روسی است را ارائه داد . مشخصات خواسته برای این طرح از سوی شوروی تا حد زیادی افراطی و جاه طلبانه بود هواپیمای مورد درخواست آنان باید برد عملیاتی زیاد / دارای قابلیت خوب برای نبردهای نزدیک / چالاکی و مانور عالی / دارای حداقل سرعت2 ماخ / دارای قابلیت حمل تسلیحات سنگین / به همراه استفاده از آیرودینامیک پیشرفته که این مورد آخر توسط موسسه آیرودینامیک روسیه به همراهی شرکت سوخو در حال انجام مراحل تحیقیاتی بود . (طرح آیرودینامیک مورد نظر شوروی توسط موسسه آیرودینامیک روسیه و شرکت سوخو در حال انجام مراحل تحقیقاتی بود و شرکت میکویان از نتایج این تحقیقات در ساخت هواپیمای میگ29 استفاده کرد).
در سال1971 شوروی اعلام کرد طرح هواپیمای PFI یا همان هواپیمای پیشرفته تاکتیکی پر هزینه است و با قابلیت برآورده نمودن نیازهای آمریکا برای ساخت هواپیمای جنگنده سبک وزن به مانند اف16 (F-16 Fighting Falcon) و اف17(YF-17 Cobra) بود و شوروی دو طرح جدید با نامهای LPFI و TPFI برای ساخت ارائه داد طرحLPFIساخت یک هواپیمای تاکیکی پیشرفته سبک وزن و طرح TPFI ساخت یک هواپیمای تاکتیکی سنگین وزن بود و تفاوت طرح PFI ابتدایی شوروی و طرح دوم PFI در تخصصی تر شدن آن است . طرح کلی PFI هواپیمای پیشرفته تاکتیکی اولیه به دو طرح تخصصی تر تبدیل شد که در هر کدام به روی بعضی از مشخصات بیشتر از سایر مشخصات با توجه به هدف ساخت و نوع ماموریت تاکید شده بود . طرح هواپیمای تاکتیکی پیشرفته سبک وزن یا همان LPFI به شرکت میکویان سپرده شد و سرانجام به ساخت هواپیمای میگ29 منجر شد و طرح هواپیمای پیشرفته تاکتیکی سنگین وزن و یا همان TPFI برای مقابله با هواپیمای اف15 به شرکت سوخو سپرده شد که این طرح نیز با ساختن هواپیمای سوخو 27 به پایان رسید .
طراحی هواپیمای LPFI با مشخصات جدید در سال1974 شروع گردید و به ساخت هواپیمای میگ29 ای MiG-29A)) منجر گردید اولین پرواز این هواپیما در 6 اکتبر 1977 صورت گرفت .هواپیمای میگ29 تنها یک ماه بعد از اولین پرواز خود در نوامبر 1977 ازسوی ماهوارهای جاسوسی آمریکا مورد شناسایی قرار گرفت این هواپیما هنگامی که در مرکز آزمایش پرواز ژوکوفسکی(Zhukovsky) در نزدیکی شهرک رامنسکوی(Ramenskoye) حضور داشت مورد شناسایی قرار گرفت و ایالات متحده هواپیمایی با مشخصات شبیه به هواپیمای اف17(YF-17 Cobra) مشاهده کرد .
میگ25بی(MiG-29B) با تاخیری که به دلیل حادثه در دو نمونه اولیه میگ29 ای(MiG-29A) بدلیل ایراد در موتورها بود در ژوئن سال1983 وارد خدمت شد و ناتو هواپیمای میگ29 بی (MiG-29B) را فالکروم ای(Fulcrum-A) نامگذاری کرد. به طور منطقی باید میگ 29 A باید فالکروم ای(Fulcrum-A) نامیده میشد ولی بدلیل آنکه تا قبل از آن ناتو میگ29 A (MiG-29A) را مشاهده نکرده بود میگ29بی را نمونه ابتدایی میگ فرض کرد و فالکروم ای(Fulcrum-A) نامگذاری کرد هواپیمای میگ29 یا همان (Fulcrum-A) در مجموع به تعداد 840 فروند تولید شد .اولین باری که هواپیمای میگ 29 به در غرب به نمایش عمومی درآمد در جولای 1986 در فنلاند بود و بعد از آن در سپتامبر 1988 در نمایشگاه هوایی فارنبورو (Farnborough Air Show) در بریتانیا بود و غربیها تحت تاثیر قدرت زیاد و چالاکی این هواپیما قرار گرفتند .
میگ 29 در زمان شوروی مورد توجه این شوروی قرار داشتند اما بعد از شوروی با وجود مجهز شدن به سیستمهای آیونیکی پیشرفته و چند منظوره بودن و قابلیت حمل مخازن سوخت خارجی و امکانات گسترده دیگر مورد توجه روسیه قرار نگرفتند که این به دلیل سیاست نامناسب مسئولان شرکت میکویان نسبت به شرکت سوخو در شناخت خواست و تمایل مسئولان روسیه است با این وجود مسئولان شرکت میکویان با گسترش این هواپیما سعی در صادرات آن به خارج از کشور را دارند البته به نقل از منابع غیر رسمی دستیابی غرب به اطلاعات هواپیمای میگ29 از دلایل مهم این تصمیم از جانب مقامات روسیه است . این هواپیما تاکنون به کشورهایی شامل : الجزایر /بنگلادش/بلغارستان/کوبا/چک /اتیوپی/اریتره/آلمانشرقی/مجارستان/عراق/ایران/هند/مالزی/برمه/ پرو/لهستان/رومانی/صربستان/اسلواکی/سوریه و یمن فروخته شده است این کشورها به همراه اقمار سابق شوروی به مانند بلاروس/قزاقستان/مولداوی/ترکمنستان/اکراین و ازبکستان از استفاده کنندگان از این هواپیما هستند . هواپیمای میگ 29 در حال حاضر تحت پروژه های مختلف توسعه و بهینه سازی قرار دارد و آخرین نمونه های این هواپیما میگ29 اس ام تی (MiG-29) و میگ29ام 2(MiG-29 M2) هستند .نمونه جدید ناو نشین هواپیمای با نام میگ29 کی(MIG-29K) برای استفاده در نیروی دریایی هند که به تازگی ناوهواپیمابر دریاسالار گورشکوف را از روسیه خریداری کرده در حال تولید است . این هواپیما به وسیله خلبانان عراقی در جنگ1991 خلیج فارس و پیش آن نیز در جنگ این کشور با ایران حضور داشت و بعد از آن از سوی صربستان به عنوان بزرگترین دارنده این هواپیما در بلوک شرق در برابر انبوهی از جنگندهای غربی از نظر تعداد و نوع قرار گرفته است و در جنگ میان دو کشور اریتره و اتیوپی از سوی اریتره در برابر هواپیماهای سوخو27 اتیوپی مورد استفاده قرار گرفت و در همه آنان یک شکست خورده بزرگ بوده چه در برابر هواپیماهای غربی و چه در برابر هواپیمای سوخو27 و کارنامه موفقی از خود به جای نگذاشت اما این امر نه به دلیل ضعف این هواپیما بلکه بیشتر به دلایل خارجی به مانند استفاده کنندگان این هواپیما و کیفیت های پایین نمونه صادراتی نسبت به نمونه اصلی بوده است که باعث شده این هواپیما ناموفق و غیر قابل اعتماد جلوه کند .
هواپیماهای تحت اختیار عراق در جنگ اول خلیج فارس در برابر هواپیماهای ایالات متحده و متحدانش که با تعداد زیاد و پشتیبانی مناسب هوایی آسمان را در اختیار خود قرار داشتند نتواستند کاری از پیش برند و در حقیقت فرصتی برای اینکه خود را نشان دهند بدست نیاوردند ودر جنگ دوم خلیج فارس نیز هواپیماهای میگ29 عراق حتی از زمین نیز برنخواستند . فالکرومهای عراق در جنگ با ایران نیز بیشتر با استفاده بمبهای غیر هدایت شونده و راکتها در نقش یک بمب افکن ظاهر شدند تا یک جنگنده برای انجام ماموریت تخصصی خود باشند.
هواپیماهای تحت اختیار صربستان نیز با تکنولوژی و سلاحهای مربوط به 15 سال قبل و مربوط به زمان جنگ سرد و شوروی سابق در برابر که هیچگونه بهینه سازی نشده بودند و از کمبود قطعات یدکی رنج میبردند در برابر انبوه جنگدهای متعلق به ناتو که در بهترین شرایط به سر میبردند کاری از پیش نبردند .
این هواپیما در جنگ افغانستان در مقابل هواپیماهای22 افغانستان و و در نبرد کارگیل کشمیر از سوی هندوستان هم مورد استفاده قرار گرفته و در چند نبرد کوچک دیگر هم شرکت داشته است .

به دلیل طرحهای بسیاری که برای گسترش و بهینه سازی هواپیمای میگ 29 بروی این هواپیما صورت گرفته هواپیمای میگ 29 فعلی با نمونه اصلی که در قالب طرح LPFI تولید شد متفاوت است میگ29 در حال حاضر از سیستم آیرودینامیکی شبیه هواپیمای سوخو27 استفاده میکند اگر چه دارای تفاوتهای مشخص با سیتستم آیرودینامیکی سوخو27 میباشد . در ساختمان میگ29 از آلومینیوم تا حد زیادی استفاده شده و در بعضی از نقاط نیز از ترکیبات کامپوزیت نیز بهره گیری شده است . بالهای این هواپیما در بالاترین نقطه بدنه و بصورت یکپارچه و با زاویه 40 درجه به بدنه متصل هستند و دو بال افقی نیز در جوانب خروجی موتور هواپیما رو به بیرون نصب قرار گرفته اند . در هواپیمای میگ29 از دو موتور توربوفن کلیوف آر دی33 با پس سوز(Klimov RD-33) استفاده میشود .ظرفیت مخازن سوخت داخلی میگ29 بی (MiG-29B) تنها 3200 کیلوگرم است که این ظرفیت کم باعث شده است تا برد عملیاتی این هواپیما محدود باشد البته این هواپیما میتواند از تانکرهای خارجی نیز استفاده کند در نمونه های جدیدتر میگ29 از فضای میان بالها و بدنه و سایر فضاها نیز برای حمل سوخت بیشتر استفاده شده است و تمام نمونه های میگ29 دارای توانایی سوختگیری در آسمان هستند که این امر به گسترش محدوده عملیاتی و افزوده شدن به کارایی این هواپیما کمک مینماید نمونه های جدید میگ29 ساختار آنان بهینه سازی شده و به ساختار (Fatback) تغییر یافته است این ساختار با استفاده از فضای داخلی و گسترش آن امکان افزودن به ظرفیت مخازن داخلی فراهم میکند که به صورت واضح در برامدگی کوهان مانند پشت هواپیما قابل دیدن است . برای کنترل میگ29 از کنترل هیدرولیک استفاده میشود این سیستم هیدرولیک شبیه سیستم هیدرولیک سوخو27 (fly-by-wire) نیست اما این هواپیما بسیار چالاک و از قدرت مانور خوب و پایدارای مناسبی برخوردار است و خلبان در هنگام چرخش به اطراف میتواند به خوبی هواپیما را کنترل کند با توجه به این عوامل و ساختار این هواپیما هواپیمای میگ29 میتواند فشاری معدل9 جی را تحمل کند. به وسیله سیستمهای کنترل نرم افزاری موجود هواپیما خلبان را از انجام حرکاتی که فشاری بیشتر از حد استاندارد باز میدارد که این سیستم میتواند توسط خلبان غیر فعال شود . کابین خلبان در نمونه های عادی دارای صفحه نمایشگر HUD هستند و فاقد HOTAS هستند و به طور کلی آنالوگ هستند بنابراین وسایل عقربه ای فراوانی در ان به چشم میخورد و نکته ای که در اولین نگاه به کاکپیت میگ29 جلب توجه میکند این است که این کاکپیت بسیار شبیه به کابین خلبان هواپیمای میگ23 است که قابلیت تغییر کاکپیت و سفارشی نمودن آن به سادگی ممکن است و به طور کلی نمونه های ابتدایی میگ29 از نظر تکنولو‍ژی برتری چندانی نسبت به سایر هواپیمای ساخت شوروی ندارد .


در نمونه های ارتقا یافته شده میگ29 کاکپیتهای شیشه ای به همراه صفحه پیشرفته نمایشگر CRT چندمنظوره و HOTAS به این هواپیما افزوده شده است و از صندلی پران Zvezda K-36D که دارای کارایی خوبی است در کاکپیت میگ29 استفاده میشود . در نمونه های ابتدایی میگ29 از سیستم رادار تهاجمی فازترون آر ال پی کی(Phazotron RLPK-29 ) که شامل رادار پالس داپلر N-019 ( نامگزاری ناتو: S-29 Slot Back ) است که قابلیت نگاه به پایین و شلیک به هدف را دارا است و در کنار آنها کامپیوتر دیجیتال Ts100.02-02 نیز وجود دارد . نمونه اصلی رادار N-019A که با هدف مقابله با نمونه های غربی طراحی شده بود و امید بسیاری بدان میرفت ولی نتوانست این خواسته شوروی را براورده کند و باعث نامیدی شد . این رادار دارای اشکالات جدی در زمینه کارایی در(BVR) در محدوده خارج از دید (beyond-visual-range) است این رادار برای رهگیری هدف یا همان تراک کردن (Track) اهدافی به اندازه یک جنگده تا شعاع 70 و در اندازه یک بمب افکن تا شعاع 90 کیلومتر بیشتر توانایی ندارد و برای اهداف کوچکتر و یا اهداف از پشت سر این مقدار به35 کیلومتر کاهش میابد . رادار N-019A توانایی شناسایی 10 هدف را در محدوده عملیاتی خود در اختیار دارد اما تنها قادر به هدف قرار دادن بیش از یک هدف به وسیله موشک های هدایت شونده خود نیست از نقاط ضعف دیگر این رادار در سیستم پردازش سیگنال آن است که در شناسایی اهداف زمینی و یا اهدافی که ارتفاع کم هستند و در برابر اهداف بسیار یا اشباع هدف دارای ضعف است و استعداد خوبی برای جیمینگ شدن در برابر جنگ الکترونیک دارد و به سادگی از کار می افتد . این مشکلات باعث شده هواپیمای میگ29 قادربه استفاده موثر از موشک های جدید هدایت شونده دوربرد آر27(R-27) در حداکثر برد عملیاتی آنان نباشد این اطلاعات در پی تبانی و خیانت طراح وسازنده رادار فازترون آدولف تولکاچف(Adolf Tolkachev) و افشای این اسرار در سال1985 به سازمان CIA بدست امده بود . در پی ضعف زیاد رادار(N-019A) شوروی با شتاب تصمیم به اصلاح نمودن آن گرفت و برای رفع این نواقص اقدام به بهینه و به روز رسانی این رادار کرد و نمونه ساخته شده توپاز (N-019M Topaz) نامگزاری شد و در هواپیماهای میگ29 اس (MiG-29S) مورد استفاده قرار گرفت اما این اصلاح نیز مقامات شوروی را راضی نکرد و آنها خواستار ارتقا دوباره این رادار و گسترش بیشتر قابلیتهای آن شدند و جدیدترین نمونه ساخته شده رادار ژوک (N-010 Zhuk-M) بود که برد عملیاتی آن گسترش یافته بود که از نظر ظاهری نیز تغییراتی نسبت به نمونه پیشین در آن اعمال شده بود که شامل آنتن گیرنده مسطح بود و از پردازشگرهای قدرتمند و مطمئن با قابلیتهای چند منظوره نیز بهره میبرد و استعداد استفاده از موشکهای هوا به هوای RW-AE ( نامگزاری ناتو: AA-12 Adder ) برای هواپیمای میگ29 را فراهم میکند . در نمونه جدیدتر میگ29 از S-31E2 KOLS که یک مسافت یاب لیزری و(IRST) جستجو گیر مادون قرمز است (infrared search and track) مدل (S-31E2 KOLS) که بصورت چشم کروی در جلوی کاناپه خلبان نصب شده نیز بهره گرفته شده این سیستم (IRST) میتواند مستقل از رادار عمل کند و از دقت زیادی نیز برخوردار است . جنگ افزار موجود در میگ29 شامل یک توپ 30 میلی متری (GSh-30-1) نصب شده در کنار بالها و در نزدیکی بدنه است و با خشاب 149 تیر است که در نمونه های جدیدتر به 100 تیر کاسته شده نمونه اصلی هواپیمای میگ29 در حالت استفاده از تمام ظرفیت مخزن سوخت خود توانایی استفاده از توپ خود را نداشتند اما در نمونه های جدیدتر این مشکل تصحیح شد . سه جایگاه حمل سلاح در زیر بالهای هواپیمای میگ29 وجود دارد و در مجموع 6 جایگاه در زیر بالها وجود که در نمونه مختلف امکان افزودن 2 جایگاه دیگر ودر مجموع 8 جایگاه وجود دارد میتوان در فضای مابین دو موتور این هواپیما به جای مخزن سوخت 1500 لیتری از یک موشک هوا به هوای میانبرد آر 27(AA-10 ALAMO) و یا بمبهای غیر هدایت شونده و راکتها استفاده کرد و ظاهرا امکان استفاده از این فضا برای حمل و استفاده از سلاحهای گوناگون برای استفاده در نبردهای هوایی وجود ندارد برخلاف هواپیماهایی مانند میگ31 که از این فضا بیشترین بهره را گرفته اند . تعدادی از هواپیمای میگ29 شوروی امکان حمل یک موشک هسته ای را دارا هستند . بیشتر نمونه های این هواپیما امکان استفاده از موشک آر 73 (AA-11 ARCHER) برای نبردهای داگفایت را دارند البته نمونه های قدیمی تنها قادر به استفاده از موشکهای آر 60((AA-8 APHID هستند . به طور کلی نمونه های اصلی و ابتدایی میگ29 قابلیت چندانی برای حمله به اهداف زمینی برخودار نیستند و تنها میتوانستند از بمبهای غیر هدایت شونده و راکتها استفاده کنند و تنها در نقش یک هواپیما برای برتری هوایی و رهگیری در مسافتهای کوتاه انجام وظیفه کند اما سازندگان هواپیمای میگ در نمونه های بهینه سازی شده امکان بکارگیری بمبهای هدایت شونده لیزری با دقت زیاد و بمبهای الکترونیکی را به این هواپیما افزوده اند .

نمونه های مختلف هواپیمای میگ 29 :

میگ29ایMiG-29A (Fulcrum A ):
نمونه ابتدایی ساخته شده از این هواپیما که در سال1982 وارد خدمت شد.

میگ29بی MiG-29B-Fulcrum A:
نمونه صادراتی این هواپیما فاقد امکانات لازم برای حمل تسلیحات اتمی است و دارای رادار اصلاح شده برای افزایش قابلیت های آن و سیستم (ECM) برای مقابله با جنگ الکترونیک و سیستم (IFF) برای شناسایی دوست از دشمن که این عبارت مخفف(Identification Friend or Foe) است . هواپیماهای میگ29 ایران از این نوع هستند .

میگ29 یوبی MiG-29UB-Fulcrum B:
نمونه آموزشی این هواپیما با کد UB که مخفف آموزشی رزمی(Uchebno-Boevoi / trainer-combat) شناخته میشود و دو سرنشینه و فاقد رادار است و بنا به ساختار خود میتواند کارایی های زیادی برایش در نظر گرفت میتوان در امور آموزش و یا یک سوخت رسان استفاده کرد هر چند که با توجه به برد عملیاتی محدود از قابلیت منحصر به فردی برخوردار نیست و پسوند رزمی آن با کارایی آن سازگار به نظر نمیرسد مگر آنکه با افزودن امکانات این قابلیت را برای این نمونه فراهم کنیم در ضمن یک توپGSh-30 30 میلی متری نیز در آن بکار رفته است .

میگ29 اس MiG-29S-Fulcrum C اولین نمونه :
این نمونه مانند میگ29 بی است اما بدنه هواپیما بزرگتر است دارای ساختار(FatBack) است که برای افزودن حجم مخازن داخلی است و از سیستم ضد جیمینگ استفاده میکند.

میگ29 اس MiG-29S -Fulcrum Cدومین نمونه :
در این نمونه هواپیما میتواند مقدار بیشتری از تسلیحات را حمل کند به علاوه ی استفاده از دو تانکر خارجی از تغییرات ظاهری هواپیما است . رادار این نمونه را NO19ME انتخاب کرده اند این رادار میتواند 10 هدف را شناسایی کند و همزمان از دو موشک آر 77(AA-12 Adder) برای نابود کردن اهداف استفاده کند .

میگ29 اس ام MiG-29SM-Fulcrum C :
این نمونه از تمام قابلیتهای میگ29 اس برخوردار است و امکان استفاده از موشکهای هوا به زمین هدایت شونده و بمبهای هدایت شونده تلویزیونی و لیزری را دارد .

میگ29 ام یا همان میگ33 MiG-29M/MiG-33 -Fulcrum E:
نمونه پیشرفته و چند منظوره هواپیمای میگ29 است که ساختمان آن از آلیاژ مقاوم و سبک الومینیوم_لیتیوم ساخته شده و سیستم کنترل پرواز مکانیکی را جایگزین سیستم کنترل fly-by-wire کرده اند . در آن از موتورهای RD-33K با قدرت تراست بیشتر استفاده شده و رادار ژوک (N010 Zhuk) با امکان شناسایی عوارض زمین را برای این مدل در نظر گرفته اند . در زیر هر بال 4 جایگاه( در مجموع 8 جایگاه) برای تسلیحات آماده شده است که در صورت استفاده از فضای میان دو موتور این مقدار باز هم بیشتر خواهد شد . کاکپیت نیز بهینه سازی شده و دو صفحه نمایشگر جدید به آن افزوده شده است و این هواپیما کاملا قادر به استفاده از موشک آر77(AA-12 Adder) است.

میگ یو بی ام MiG-29UBM :
نمونه دو نفره آموزشی چند منظوره که هرگز تولید نشد .

میگ29 اس ام تی MiG-29SMT :
این نمونه در حقیقت همان نمونه بهینه سازی میگ29 اس است که در آن قطعات قدیمی هواپیما با قطعات نرم افزاری و سخت پیشرفته تر میگ 29 ام یا همان میگ33 جایگزین شده اند . با افزودن به حجم مخازن داخلی این هواپیما بدون استفاده از مخازن خارجی تا برد 2100 کیلومتر و شعاع 1050 کیلومتر میتواند ماموریت انجام دهد . کابین این هواپیما با افزوده شده دو نمایشگر بزرگ مسطح کرستال مایع((LCDتمام رنگی و دو نمایشگر مسطح تک رنگ کوچک بهینه سازی شده و رادار بهینه سازی شده N019MP را برای این نمونه در نظر گرفته اند که به برد و قابلیتهای هوا به زمین آن افزوده شده و این تغییرات با استفاده از موتورهای توربوفن کلیموف (RD-43 turbofans ) کامل میشود . در مجموع مقدار حمل سلاح در این مدل 500 KG افزوده شده و به عدد4500 KG رسیده است . این نمونه قادر نیز به مانند میگ29 ام(میگ33) دارای حداقل 8 جایگاه تسلیحات است و میتواند از تمامی تسلیحاتی که در میگ29 ام استفاده میشود استفاده کند . کشور روسیه و یمن از استفاده کنندگان این نمونه از این نمونه از این هواپیما هستند .

میگ 29 کی MiG-29K-Fulcrum D اولین نمونه :
نمونه ساخته شده برای نیروی دریایی برای استفاده در ناو هواپیما بر است که از تمامی امکانات نرم افزاری و سخت افزاری میگ29 ام (میگ33) استفاده میکند و از ساختار محکمتری برخوردار است و مجهز به ارابه فرود بروی عرشه ناوهواپیمابر و تجهیزات دیگر است و برای استفاده در ناوهای هواپیمابر کلاس دریاسالار کوزنتسف طراحی شد ولی این طرح لغو شد .

میگ 29 کی MiG-29K -Fulcrum D دومین نمونه :
این نمونه برای نیروی دریایی هند ساخته و سفارشی سازی شده و به حجم مخازن داخلی افزوده اند و برای دماغه این هواپیما از پوشش لاستیکی استفاده میشود و از سیستم پرواز جدید(fly-by-wire) بجای سیستمهای آنالوگ قدیمی استفاده شده است و مابقی مشخصات این هواپیما به مانند هواپیمای میگ29 ام و اس ام است .

میگ29 یو بی تی MiG-29UBT :
این مدل نمونه بهینه سازی هواپیمای میگ29 یو بی( آموزشی/نظامی) است که در بروی آن تغییراتی را که بروی میگ 29 بی(MiG-29B) انجام داده اند و هواپیمای میگ29 بی را به میگ29 اس ام تی (MiG-29 SMT)تبدیل کرده اند این تغییرات را هواپیمای میگ 29 یو بی انجام داده اند و به نمونه میگ29 یو بی تی (MiG-29UBT)تبدیل کرده اند . این طرح لغو شده .

میگ29 ام2 MiG-29M2 :
نمونه چند منظوره و دو نفره که در آن از ساختار وسایل مورد استفاده در هواپیمای میگ29 ام استفاده شد و تنها تفاوت آن استفاده از یک LCD بزرگ و استفاده از سیستم پرواز دیجیتال است و نمونه تک نفره میگ 29ام 2 (Mig-29 M2) هم میگ29 ام1 (Mig-29 M1) هست که با مقداری تفاوت با نام میگ29 کی(Mig-29 K) یا همان نمونه دریایی میگ29 شناخته میشود. 
منبع:http://aerospacetalk.ir/forum/viewtopic.php?f=48&p=113248#p113248